تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان ، اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی
اختلالات تفکر
تفکر
عبارتست از جریان معطوف به هدف عقاید، رمزها و تداعی ها که در مواجهه با
یک مسئله آغاز و به نتیجه ای متکی به واقعیت منتهی می گردد. با توجه به این
تعریف انتظار اینست که اختلالات تفکر شامل اختلال در یک یا همه موارد از
ویژگی های تفکر باشد.
انواع اختلالات تفکر :
الف –
اختلال جریان فکر : منظور از جریان فکر سنجش سرعت و تداوم تفکر می باشد،
مواردی از انواع اختلالات جریان فکر را می توان به شرح زیر نام برد:
1. تفکر سریع 6. رفتار کلامی کلیشه ای 11. تفکر سحرآمیز
2. پرش افکار 7. تفکر بی ربط 12. تفکر فلسفی
3. کندی فکر 8. تداعی صوتی 13. واژه سازی
4. حاشیه پردازی 9. انسداد یا وقفه فکر 14. تفکر مماسی
5. تکرار(درجازدن) 10. تفکر پارالوژیک
ب –
اختلال فرم فکر : این اختلال را اختلال تفکر انتزاعی یا تصوری نیز نامیده
اند. در این قسمت ما از انتزاعی بودن یا غیر انتزاعی بودن فکر صحبت می
کنیم. از ویژگی های تفکر انتزاعی اینست که شخص بتواند به طور اردی مسیر
افکار خود را از یک وجه موقعیتی خاص به وجهی دیگر تغییر بدهد، هم چنین وجوه
مختلف را همزمان در ذهن ظاهر نماید، نکات اساسی یک موضوع را با هم در نظر
بگیرد و از نمادها استفاده کند.
اما در حالات غیر انتزاعی یا تفکر خشک فرد قادر به قدرت تعمیم نمی باشد و
آن را تفکر ذاتی یا واقعی نیز می نامند.این اختلال بیشتر در بیماران
اسکیزوفرنی دیده می شود.
اشنایدر برای اختلال فرم فکر پنج خصوصیت ذکر کرده است.
1. خروج از خط: فکر اصلی به فکر معینی تبدیل می شود.
2. جانشین سازی: فکر معین جانشین فکر اصلی می شود.
3. ترکیب: ترکیب اجزای ناهمگون فکر.
4. بی ربط گویی: ترکیب مختل اجزا تشکیل دهنده یک فکر مرکب.
5. حذف: کنار گذاشتن بی معنی یک فکر یا قسمتی از آن.
بهترین
و ساده ترین روش برای تشخیص اختلال فرم فکر، یعنی اینکه مشخص کنیم فکر
بیمار انتزاعی یا غیر انتزاعی است پرسیدن معنای یک ضرب المثل است.
ج –
اختلال در مالکیت فکر: به طور طبیعی هر فردی تفکر خود را متعلق به خود می
داند هم چنین خو را کنترل کننده تفکرش احساس می کند. اما در بعضی از
بیماریهای روانی فرد احساس می کند فکرش مربوط به خودش نیست یا اینکه فکر او
را کنترل می کنند مانند کنترل افزوده در مانیک.
یکی
از شایع ترین موارد عدم کنترل در فکر شخص افکار وسواسی است. که بدون
اختیار و با اجبار افکار در ذهن شخص تکرار می گردد . بیمار وسواس افکار
وسواسی را بیگانه و خارج از خود نمی داند. اما در بعضی از بیماریها مثل
اسکیزوفرن فرد احساس می کند که افکارش تحت کنترل یک عامل خارجی است یا
اینکه دیگران در افکار وی سهیم هستند. چند مثال از هذیان های نفوذ بدین شرح
می باشند :
1. هذیان کاشته شدن فکر 8. توهمات جسمی
2. هذیان انتشار فکر 9 . درک هذیانی
3. هذیان پژواک فکر 10. خلق هذیانی
4. هذیان دزدیده شدن فکر 11. ساخته پنداری
5. شنیدن افکار خود با صدای بلند
6. جر و بحث راجع به بیمار به عنوان سوم شخص
7. صداهای توهمی به صورت اشارات مستمر(خودت را بکش)
د: اختلال محتوای فکر: هدف از بررسی محتوای فکر سنجش عقاید بیمار است. انچه
در زمینه محتوای فکر مورد توجه قرار می گیرد هذیانها می باشد، یعنی برای
اینکه بدانیم بیمار از نظر محتوای فکر دچار اختلال است یا نه، در ذهن شخص
به دنبال هذیان ها می گردیم. لذا باید در قسمت محتوای فکر مشخص کنیم که
محتوای فکر بیمار هذیانی یا غیر هذیانی می باشد. هذیان باور غلط و ثابتی
است که با قدرت های شناختی بیمار در زمان سلامتی و سایر اعضای جامعه
هماهنگی نداشته و با منطق نیز قابل اصلاح نمی باشد. هذیانها انواع مختلفی
دارند که در 3 گروه جای می گیرند :
1. هذیان ظلم و ستم
2. هذیان بزرگ منشی
3. هذیان افسردگی
نکته
ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد تفاوت بین هذیان و عقاید بیش
بها داده شده است. اولا عقاید بیش بها داده شده هم در افراد سالم و هم در
بیماران مشاهده می شود در صورتی که هذیان فقط در بیماران روان پریش مشاهده
می گردد. دوما در عقاید بیش بها داده شده، اعتقاد فرد حتمی نیست بنابراین
با منطق و استدلال قابل اصلاح و تغییر پذیر می باشد، در صورتی که در هذیان
چنین نیست.
Thought disorder اختلال در تفکر
دربررسی و ارزیابی وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنی گاهی تفکر انان شکل هذیان به خود می گیردبه
عبارت دیگر در اسکیزوفرنی هذیان مربوط به اختلال در تفکر بیمار محسوب می شود که عبارت از یک
عقیده باطلی است که با منطق قابل اصلاح نبوده واعضاء دیگر گروهی که فرد متعلق به ان است در ان
عقیده شریک نیستند برای شناسایی بیشتر اختلال در تفکربیماران اسکیزوفرنی چند نمونه از اختلالات فکر
در این بیماران را شرح میدهیم :
Incoherence گسستگی یا بی ربط گویی:
این نوع گفتارغیر قابل درک است و فهم ان برای دیگران غیر ممکن است چون بین کلمات و جملات ارتباط
معنا داری وجود ندارد مثلا بیماریکه پرسیده شد چه احساسی داری ؟ گفت درخت پایین شهر اینجا نیست که
تاثیر زیادی داشته باشد.
Loosening of associationواپاشی تداعیها
جریان افکاری که مبهم،نا متمرکز،وغیر منطقی است مثلا از بیماری پرسیده شد چه احساسی دارد ؟گفت
من امروز خیلی خوبمفهر چند که فکر نمی کنم به اندازه کافی خوبی در جهان باشد .
Illogical thinking تفکر غیر منطقی:
تفکری که با تضادها ونتیجه گیریها ی اشتباه مشخص میشود وکل سیستم شناختی فرد را توصیف می کند و
افرادی که غیر منطقی فکر می کنند معمولا نمی توانند درک کنند که دیگران انها را غیر منطقی بر داشت
می کنند مثلا بیماری که شیر دوست دارد فکر می کند باید تا اندازهای گربه باشد چون می داند که گربه ها
شیر زیاد دوست دارند.
Neologismواژه تراشی:
بیمار کلمات جدیدی را ابداع می کند،یا کلماتی که بیمار معانی شخصی جدیدی به ان داده است را تحریف
کند مثلا زنی در خیالپردازی به ادم کشی می گوید :من نمی توانم این افکار تپانچه ای قتلانه را تحمل کنم
Poverty of contant of speechنارسایی محتوای گفتار:
گفتاری که اطلاعات خیلی کمی را انتقال می دهد زیراسخنگومبهم،بیش انتزاعی،بیش عینی،یا یکنواخت
است وقتی از بیمار می پرسند چه احساسی داری می گوید :میتوانم بگویم خوبم و خوب نیستم اما بهتر است
بگویم مثل سنجابی هستم که روی یک تکه اهن زنگ زده نشسته است.
Blockingانسداد فکر:
در این حالت در زمان صحبت کردن فکری را گم میکند ومدتی سکوت می کند چندثانیه تا چند دقیقه طول
می کشد.
Circumstantialityحاشیه پردازی :
در این حالت بیمار با توضیح جزییات نامربوط و غیر ضروری که منجر به دور افتادن از موضوع اصلی
میگرددمشخص است مثلا اگر از بیمار در باره شغلش سوالی پرسیده شود سابقه 15 سا له کار خود را
توضیح می دهد که بسیار کسل کننده است حاشیه پردازی را تفکر لا بیرنتی هم می گویند.
Tangentialityتفکرانحرافی:
این حالت بیمار از اصل مطلب منحرف می شود و به موضوع اصلی هم بر نمی گردد مثلا زمانی که از
زنی پرسیده شدچه مدت است که افسرده شده است او شروع کرد در باره خلق غمگین و اندوهگینش و در
اخر هم از اوضاع نا مناسب رسیدگی شکایت کرد.
Canfabulationافسانه بافی :
دراینجا بیمار به ساختن واقعیتها و رویدادها برای پر کردن جاهای خالی در حافظه می پردازد که اینها
دروغهای هوشیار نیستند بلکه تلاشی هستند برای پاسخ دادن به سوالات وجوابهایی که نزدیک به واقعیت
است مثلا اگر از بیمار پرسیده شود صبحانه چه چیز خورده است او می گوید که بلغور با جو با عسل ،در
اینجا بجای جواب اصلی صبحانه ای که در منزل می خورده را می گوید.
Echolaliaپژواک گویی:
دراینجا بیمار مدام با تکرار و منعکس کردن کلمات یا عبارتها ،بطوری که انگار فرد ادا در می اورد
یا کنایه میزندمثلا وقتی دوستش از بیمار پرسید ساعت چند است گفت ساعت ساعت ساعت ساعت .
Flight of ideasپرش افکار:
گفتار سریعی که اگر چه معمولا قابل فهم استاما با شتاب ،تغیرناگهانی موضوع،وبازی با کلمات مشخص
میشود مثلا بیمار می گوید من باید سر کار بروم همین الان میروم باید کمی پول پیدا کنم بچه ها نیاز دارند
خیلی گران شده من نیاز دارم من به مقداری پول نیاز دارم.
Pressure of speechفشار تکلم:
تکلم بیمار بقدری سریع وبر انگیخته استکه انگار فرد در درون خود مجبور به بیان سیلی از تک گویی
بدون توقف است در واقع انفجاری صحبت مکنند مثلا بیمار وسط جمله مکثی می کند ، نفس بلندی
میکشد بعد باقی جمله را به جمله بعدی وصل می کند و مجال تداخل را از شنونده می گیرد.
Perseverationدرجاماندگی:
به تکرار فکر،کلمه،یا صدایی یکسان می گویند مثلا زنی می گوید باید لباس بپوشم ،باید لباس بپوشم لباس
هایم،لباسهایم باید لباس بگوشم و....
تفکر، جریان هدفدار عقاید، نمادها و تداعیها که در مقابل یک مساله یا کار
شروع شده و به نتیجهای واقعگرایانه منتج میشود. توالی منطقی این جریان
حاکی از طبیعی بودن تفکر است. انحرافهای گاه به گاه از منطق که لغزشهای
فرویدی نیز خوانده میشود، جزئی از تفکر نرمال خوانده میشود.[1] اختلال در تفکر به سه بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
یک. اختلال کلی در فرم یا فرآیند تفکر که شامل اختلالات زیر است:[2]
الف.
اختلال روانی: سندرم رفتاری یا روانی با اهمیت بالینی، همراه با ناراحتی
یا ناتوانی که واکنش قابل انتظار در مقابل حادثهای خاص نباشد.
ب. روانپریشی: ناتوانی برای تفکیک واقعیت از خیالات، اختلال سنجش واقعیت و خلق واقعیت جدید در مقایسه با نوروز[3].
ج. سنجش واقعیت[4]: قضاوت و ارزیابی عینی دنیای خارج از خود.
د. اختلال تفکر صوری[5]: اختلال در فرم تفکر تا محتوای آن. تفکری که با واژهسازی و ساختار غیرمنطقی همراه است و فرآیند تفکر مختل است.
ه. تفکر غیرمنطقی[6]:
تفکر، حاوی نتیجهگیریهای اشتباه یا تناقضهای درونی است. وقتی این طرز
تفکر بروز کرده و ناشی از ارزشهای فرهنگی و نقصهای هوشی نباشد، بیمارگونه
است.
و. تفکر کاذب[7]: فعالیت ذهنی ناهماهنگ با منطق و تجربه. به این نوع تفکر، واقعگریزی در تفکر میگویند.
ز. تفکر اوتیستیک[8]: تفکری که امیال درونی را اقناع کرده ولی با واقعیت هماهنگ نیست.
ح. تفکر سحرآمیز[9]: نوعی تفکر کاذب که در آن، افکار و کلمات دارای نیرو فرض میشوند.
ط. تفکر فرآیند اولیه[10]: اصطلاح کلی برای تفکری که کاذب، غیرمنطقی و سحرآمیز است. بهطور طبیعی در رویا و به صورت بیمارگونه در سایکوز مشاهده میشود.
ی. بینش هیجانی[11]: سطح عمیق از فهم و آگاهی که ممکن است به تغییرات مثبت در شخصیت فرد منجر شود.
دو. اختلالات خاص در فرم تفکر که شامل اختلالات زیر است:
الف. واژهسازی[12]: ساختن واژههای جدید توسط بیمار، معمولا با ترکیب سیلابهای سایر کلمات، اغلب در اسکیزوفرن مشاهده میشود.
ب. سالاد کلمات[13]: ترکیب نامربوط کلمات و عبارات.
ج. حاشیهپردازی[14]:
گفتار غیرمستقیمی که با تاخیر در ادای مطلب همراه است. شخص، بالاخره از
مبداء به مقصد مورد نظر میرسد و با اضافه کردن مفرط جزئیات و اشارات داخل
پرانتز مشخص میشود.
د. تفکر مماسی[15]: ناتوانی در داشتن تداعیهای هدفدار در تفکر که در آن سخنگو هرگز به مقصد نمیرسد.
ه. بیربطی[16]: افکاری که عموما قابل فهم نیست. در کنار هم بودن افکار و کلمات بدون هیچ ارتباط گرامری یا منطقی که منجر به آشفتگی میشود.
و. درجازدن[17]: تداوم پاسخ به محرک قبلی، بعد از آنکه محرک جدید ارائه شده است.
ز. وراجی[18]: تکرار بیمعنی کلمات یا عبارات خاص.
ح. پژواک کلام[19]: تکرار کلمات یا عبارات یک شخص توسط شخص دیگر.
ط. ادغام[20]: ترکیب مفاهیم متفاوت به شکل واحد.
ی. پاسخ نامربوط[21]: پاسخی که با سوال هماهنگی ندارد.
ک. خروج از خط[22]: انحراف تدریجی یا ناگهانی در رشته افکار بدون انسداد.
ل. شل شدن تداعیها[23]: جریان افکار که در آن، فکر به طریقی کاملا نامربوط از موضوعی به موضوع دیگر منحرف میشود.
م. پرش افکار[24]: ایراد سریع کلمات یا بازی با کلمات که موجب انحراف مکرر از موضوعی به موضوع دیگر میشود.
نژ. تداعی صوتی[25]: تداعی کلماتی که صدای یکسان ولی معنای متفاوتی دارند؛ کلمات هیچ ارتباط منطقی با هم ندارند.
س. انسداد[26]:
قطع ناگهانی در رشته افکار قبل از آنکه فکری به پایان برسد. بعد از یک
وقفه کوتاه، شخص از آنچه مورد بحث بوده، چیزی به خاطر نمیآورد.
ع. گلوسولالی[27]: ابراز پیامی مکاشفهای از طریق کلماتی نامفهوم. سخن گفتن زیرزبانی[28] هم گفته میشود. اگر در متن مذهب صورت بگیرد، اختلال تفکر شمرده نمیشود. زبان کلامی خصوصی[29] هم گفته میشود.
سه. اختلالات خاص در محتوای تفکر که شامل اختلالات زیر است:[30]
الف. فقر محتوای کلام[31]: کلامی که به علت ابهام، تکرارهای بیمعنی و عبارات نامفهوم اطلاعاتی به شنونده منتقل نمیکند.
ب. عقیده بیش بها دادهشده[32]: باور اشتباهی غیرمعقول ثابت، که ثبات آن کمتر از تفکر هذیانی است.
ج. هذیان[33]:
عقیده باطلی که بر استنباط نادرست شخص از واقعیت بیرونی متکی است، هماهنگ
با هوش و زمینه فرهنگی بیمار نیست و با منطق اصلاح نمیگردد و شامل انواع
گوناگونی است.
د. گرایش فکری یا اشتغال فکری[34]: تمرکز فکر روی عقیدهای بهخصوص، همراه با یک مایه عاطفی قوی، مثل گرایش پارانوئید یا اشتغال ذهنی انتحاری.
ه. ایگومانی[35]: اشتغال ذهنی بیمارگونه با خود.
و. مونومانی[36]: اشتغال ذهنی با موضوعی واحد.
ز. خودبیمارانگاری[37]: نگرانی مبالغهآمیز در مورد سلامت جسمی که مبنای عضوی ندارد، بلکه بر تعبیر غیرواقعی نشانهها یا غیرطبیعی بودن احساسها متکی است.
ح. وسواس فکری[38]: دوام بیمارگونه یک فکر یا احساس غیرقابل مقاومت که با سعی منطقی قابل رفع از هشیاری نیست و با اضطراب همراه است.
ط. وسواس عملی[39]:
نیاز بیمارگونه برای به انجام رساندن یک تکانه، که اگر مقاومت شود، ایجاد
اضطراب میکند. رفتار تکراری در واکنش به یک فکر وسواسی یا انجام آن طبق
آدابی خاص که فینفسه هدفی ندارد مگر جلوگیری از وقوع اتفاقی در آینده.
ی. بددهنی[40]: ادای جبری کلمات زشت.
ک. فوبی[41]:
ترس بیمارگونه، مقاوم، غیرمنطقی و اغراقآمیز از محرک یا موقعیتی خاص که
نتیجه آن میل شدید به اجتناب است و شامل انواع گوناگونی میباشد.
ل. نوسیز[42]: حالتی وحیگونه که در آن، نور شدیدی پدید میآید و شخص این احساس را پیدا میکند که برای هدایت و فرماندهی برگزیده شده است.
م. وحدت عرفانی[43]:
احساسی نامحدود از اتحادی اسرارآمیز با قدرتی لایتناهی. اگر هماهنگ با
مذهب و محیط فرهنگی بیمار باشد، اختلال محتوای فکر شمرده نمیشود.
اختلال تفکر، اغلب در آسیبهای مغزی و سایکوزها[44] مشاهده میشود، اما ممکن است علائمی همچون پرش افکار در بیماران مانیک نیز مشاهده شود.[45] اختلال در تفکر، معمولا از طریق اختلالاتی که در تکلم یا نوشتن نمودار میشود، تشخیص داده میشود.[46]
روانپریشی چیست؟
کلمه ی روانپریشی یا سایکوز (psychosis ) برای توصیف شرایط غیرطبیعی
ذهن و وضعیت روانی به کار می رود که در طی آن ارتباط فرد با واقعیات قطع
می شود.در این حالات ،علاوه بر قطع ارتباط با واقعیات ، اختلال در تفکر ،
درک و قضاوت نیز بروز می کند. زمانی که کسی دچار حالت روانپریشی شود ،
روانپریش یا سایکوتیک (psychotic ) نامیده میشود.
روانپریشی
ممکن است بدنبال بیماری های جسمی (مثلا به دنبال: ضربه های مغزی، عفونت
های شدید، مصرف مواد)و یا در اثر بیماری های روانی (مثلا:اسکیزوفرنیا) حادث
شود.اگرچه روانپریشی ممکن است در هر گروه سنی دیده شود اما بیشتر در افراد
جوان اتفاق می افتد . حدود سه تا پنج نفر از هر صد نفر حالاتی از
روانپریشی را تجربه می کنند که این میزان بیشتر از میزان شیوع دیابت
(بیماری قند) است. غالب مردم از این دوره بیماری رهایی پیدا می کنند.
روانپریشی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیافتد و مثل هرنوع بیماری دیگری می تواند درمان شود.
روانپریشی انواع مختلفی دارد مانند اسکیزوفرنیا، افسردگی روانپریشانه ، اختلال خلق دو قطبی ،و اختلال هذیانی. اسکیزوفرنیا[1] از موارد شایع بیماریهای روانپریشانه است که حدود 5/1-1 درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا میسازد.
علایم روانپریشی چیست؟
روانپریشی
، موجب تغییرات خلق و تفکر(بروز عقاید غیرمعمول) ،قضاوت ، و ادرک می شود.
مجموعه ی این عوامل باعث می شوند که گفتار، کردار ورفتار شخص آن چنان دچار
آشفتگی شود که به راحتی نتوانیم احساسات شخص بیمار را درک کنیم. برای فهم تجربیات مربوط به روانپریشی بهتر است به چند علامت مشخص آن اشاره کنیم:
•·تفکر گیج و مبهم (سردرگمی)
در این حالت افکار روزمره مبهم شده و ارتباط معمول و منطقی خود با
یکدیگر را از دست می دهند. صحبت های شخص نامشخص و یا نامفهوم و یا نامربوط
می شوند. شخص ممکن است در تمرکز، دنبال کردن مکالمه و یا یادآوری مسائل
مشکل داشته باشد و سرعت افکار ممکن است بسیار تند و یا کند شود.
•·اعتقادات غلط (هذیان)
کسی که یک دوره ی روانپریشی را تجربه می کند، ممکن است دچار عقاید و باورهای غلط و نابجائی شود
که هذیان نامیده میشود . در این حالت شخص چنان به عقاید خود مطمئن است که
بحثهای منطقی نمیتواند تغییری در آنها ایجاد کنند. به عنوان مثال، «ممکن
است شخصی از چگونگی توقف اتومبیلها در بیرون منزلش، اظهار کند که پلیس
او را تحت نظر دارد».
توهم
به مفهوم درک بدون وجود محرک خارجی واقعی است.در این حالت شخص روانپریش ،
چیزهایی را می بیند، می شنود، حس می کند، می چشد و یا بویی احساس می کند که
وجود خارجی ندارند. به عنوان مثال چیزهایی می شنود که افراد دیگر حاضر در
همان موقعیت زمانی و مکانی نمی شنوند و یا چیزهایی می بیند که وجود خارجی ندارند.
علائم در ا فراد مختلف تفاوت هایی دارند که ممکن است در طی زمان تغییر کنند.
یک دوره روانپریشی در سه مرحله اتفاق می افتد، طول این دوره ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
•·مرحله یک: مقدماتی
در این
مرحله علائم گنگ و مبهم هستند و به سختی می توان متوجه آنها شد. ممکن است
تغییراتی در چگونگی بیان احساس، ادراک و افکار ایجاد شود. مثلاً شخص کمی
مشکوک و بدبین می شود. دیر بخواب می رود. مرتب دلشوره دارد. انگیزه قبلی
خود برای کارکردن را از دست می دهد، و زود عصبانی می شود.
•·مرحله دوم: حاد
در این مرحله علایم روانپریشی به وضوح تجربه می شوند. این علائم شامل توهم، هذیان و یا تفکر مبهم است.
گروهی از حالات روانپریشانه قابل درمان هستند. الگوی رفع علایم از فردی به فرد دیگر فرق داشته و رفع علائم تدریجی می باشد.
گروهی از بیماران بعد از اولین دوره روانپریشی بهبود می یابند و هرگز دوره دیگری از روانپریشی را تجربه نمی کنند.
انواع مختلف روانپریشی کدامند؟
روانپریش
نامی است که به مجموعه ی علائم مشخص، بدون در نظر گرفتن علت بیماری ،اطلاق
می گردد. تجربه هر فردی از روانپریشی متفاوت است و دادن یک نام خاص یا زدن
برچسب بیماری روانپریشانه روی فرد، در مراحل اولیه همیشه مفید نمی باشد.
تشخیص
به معنای شناختن یک بیماری از طریق تفسیر علائم و نشانه های موجود ،تعیین
عامل بروز بیماری و طول مدت علائم می باشد. زمانی که فردی برای نخستین بار
یک دورۀ روانپریشی را تجربه می کند، تشخیص دقیق نوع روانپریشی بسیار دشوار
است .زیرا بسیاری از عوامل توصیف کننده هنوز واضح نیستند. با وجود این،
برخی از انواع آن به شرح زیر است:
•·روانپریشی ناشی از مواد
استفاده
یا ترک موادی مانند الکل، حشیش، شیشه، قرص اکستازی و سایر مواد می توانند
با ظهور علایم روانپریشی مرتبط باشند. گاهی این علایم پس از رفع اثر یک
ماده از بین می روند. در موارد دیگر، بیماری ممکن است طولانی شود یا پس از
ترک مواد تظاهر نماید.
•·روانپریشی بعلت صدمات مغزی
برخی
اوقات روانپریشی ممکن است ناشی از صدمات وارد شده به سر یا مربوط به
بیماری های جسمی دیگری که عملکرد مغز را می سازند( نظیر انسفالیت یا التهاب
مغز، ایدز یا سرطان) باشد. در این گونه موارد، غالباً علایم دیگری چون
مشکلات حافظه یا اختلال جهت یابی و همچنین علائم جسمی (مثلاً تب، درد یا
جراحت) نیز وجود دارند.
•·روانپریشی واکنشی گذرا
علایم
روانپریشی ممکن است به طور ناگهانی و به دنبال یک استرس (فشار روانی) در
زندگی فرد مثل مرگ یکی از اعضای خانواده یا تغییر محیط زندگی بروز کنند.این
علایم می توانند شدید باشند اما غالباً فرد به سرعت و تنها در عرض چند روز
بهبود می یابد.
•·اسکیزوفرنیا
اسکیزوفرنیا
نوعی روانپریشی است که تغییرات رفتاری و علایم آن حداقل (شش) ماه طول
بکشد. علایم و طول مدت بیماری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
-
اختلال شبیه اسکیزوفرنی (اسکیزوفرنی فرم)
این بیماری بسیار شبیه اسکیزوفرنیا است به استثنای اینکه علایم آن کمتر از (شش) ماه طول می کشد.
این گروه از اختلالات، اختلالات خلقی دو قطبی (مانیک- دپریسو)،مانیا( شیدایی)- وافسردگی را شامل می شوند.
در
اختلال خلقی دو قطبی، شخص به طور متناوب دچار خلق بالا (شیدایی) و یا کاهش
خلق (افسردگی) می شود. در صورت بروز نشانه های روانپریشی، این نشانه ها
اغلب با خلق سازگار خواهند بود. به عنوان مثال بیماران افسرده ممکن است
صداهایی را بشنوند( توهمات شنوایی) که آنها را بی کفایتی و یا بی ارزش می نامند و یا او را گناهکار می خوانند.
بیمار مانیک ممکن است بیش از حد هیجان زده و یا خوشحال باشد. فکر کند که فرد بسیار مهمی است و به بذله گویی یا شیرین کاریهای افراطی مبادرت ورزد.
- اختلال اسکیزوفرنیا افکتیو
این
تشخیص زمانی مطرح می شود که فرد هم علائم بیماری خلقی (نظیر افسردگی یا
شیدایی) و هم علائم اسکیزوفرنیا را به صورت همزمان دارا باشد. به عبارت
دیگر تابلوی بیماری، شبیه هیچ یک از اختلالات خلقی یا اسکیزوفرنیا (به
تنهایی) نیست.
این
اختلال به صورت افسردگی شدید همراه با علایم روانپریشی مشخص می شود به
صورتی که هیچ دورهای از شیدایی یا خلق بالا حین بیماری اتفاق نیفتاده
باشد. این نکته تفاوت این بیماری با اختلال دو قطبی میباشد.
اختلال شخصیت مرزی
افراد مبتلا به BPD ، اغلب الگوهای بسیار ناپایداری از روابط اجتماعی دارند.
در حالی که نگرش آنها ممکن است نسبت به خانواده ، دوستان و عزیزان به طور ناگهانی از idealization (تحسین بزرگ و عشق) به کاهش ارزش (خشم شدید و دوست نداشتن) تغییر نماید.
بنابراین
، ممکن است آنها دلبستگی فوری و فرم صورت خیالی و شاعرانه نسبت به فرد
دیگری داشته باشند، اما زمانی که جدایی جزئی یا تعارض رخ می دهد ، غیر
منتظره و به طور افراطی شروع به عصبانیت به شخص دیگر می کنند و آنها را
متهم می کنند که مراقبت نمی کنند.
به
نظر می رسد این ترس از رها شدن به مشکلات احساس عاطفی به افراد مهمی که به
آنها متصل هستند و زمانی که آنها از نظر فیزیکی غایب هستند مرتبط می شود ،
فرد با BPDاحساس از دست دادن و شاید بی ارزشی می کند.
تهدید به خودکشی و تلاش ممکن است همراه با خشم در رها درک و نا امیدی ها رخ دهد.
افراد مبتلا به BPDنمایشهای رفتاری دیگر مثل ضربه ، خرج کردن بیش از حد ، خوردن شراب خواری و رابطه جنسی مخاطره آمیزدارند.
BPDاغلب
همراه با دیگر مشکلات روانی ، به ویژه اختلال دو قطبی ، افسردگی ،
اختلالات اضطراب ، سوء مصرف مواد و اختلالات شخصیتی دیگر رخ می دهد.
درمان
درمان برای BPD در سالهای اخیر بهبود یافته است.
گروه روان درمانی فردی و حداقل تا حدودی برای بسیاری از بیماران موثر است.
در عرض 15 سال گذشته ، درمان جدید روانی بنام درمان رفتار دیالکتیکی (DBT) به طور خاص برای درمان BPDتوسعه داده شد ، و این روش نگاه امیدوار کننده ای در مطالعات درمان دارد .
درمان فارماکولوژیک اغلب بر اساس نشانه های خاص هدف نشان داده شده توسط هر فرد تجویز می شوند.
داروهای
ضد افسردگی و تثبیت کننده های خلق ممکن است برای افسردگی و / یا حالت نا
پایدار مفید باشد. هنگامی که اختلالات تفکری وجود دارد داروهای ضد جنون نیز
ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.
یافته های پژوهش های اخیر
اگر چه علت BPt ناشناخته است ، هر دو عوامل محیطی و ژنتیکی نقش مؤثری در علائم بیماران BPD و صفات آنان بازی میکنند.
مطالعات نشان می دهد که بسیاری ، اما نه همه افراد با BPDگزارش سابقه سوء استفاده ، غفلت ، یا جدایی به عنوان فرزندان جوان داشته اند.
گزارش شده است چهل تا 71 درصد از بیماران BPD، معمولا توسط یک سازمان غیر پرستار مورد آزارجنسی قرار گرفته اند .
محققان بر این باورند که BPDترکیبی
از یک محیط زیست با آسیب پذیری فرد به استرس ، غفلت و یا سوء استفاده به
عنوان کودکان کوچک ، ویا مجموعه ای از وقایع که باعث بروز اختلال به عنوان
بزرگسالان جوان است.
بزرگسالان مبتلا به BPDنیز بطور قابل توجهی بیشتر به احتمال زیاد قربانی خشونت ، از جمله تجاوز بهعنف و جرایم دیگر هستند.
این کار ممکن است از هر دو محیط های مضر و همچنین تکانشگری و فقر قضاوت در انتخاب همکاران و شیوه زندگی منجر شود.
NIMHبودجه تحقیقات علوم اعصاب کارکردهای اساسی مغز را در BPDآشکار ساخت بطوریکه تکانشگری ، بی ثباتی خلقی ، پرخاشگری ، خشم و هیجان منفی دیده می شود.
مطالعات نشان می دهد که افراد مستعد به تجاوز در تنظیم مدارهای عصبی اشان مختل است که احساسات را زیر و بم می کند.
در ساختار عمیق در داخل مغز ، amygdala،
کوچک بادامی شکل بخش مهمی از مدار است که مقررات مربوط به احساسات منفی
است. در پاسخ به سیگنال های مغزی از مراکز دیگر تهدید درک شده ، ترس و انگیختگی marshalsرا نشان می دهد.
این
ممکن است بیشتر تحت تاثیر داروها مانند الکل ، یا استرس نمایان شود. در
مناطق جلوی مغز (پیش پیشانی منطقه) اقدام به تعدیل فعالیت از این مدار است.
مطالعات
تصویربرداری مغز اخیر نشان می دهد که تفاوت های فردی در توانایی برای فعال
کردن مناطق واقع در جلو استخوان پیشانی قشر مغزی به فکر فعالیت در مهار و
پیش بینی توانایی سرکوب احساسات منفی نقش داشته باشد.
سروتونین
، نوراپی نفرین و استیل کولین در میان رسان های شیمیایی در این مدار نقش
مهمی در تنظیم احساسات از جمله غم ، خشم ، اضطراب ، تحریک پذیری دارند.
مواد مخدر که موجب افزایش عملکرد سروتونین مغز می شود ممکن است علائم عاطفی در BPDرا بهبود بخشد.
چنین آسیب پذیری های مبتنی بر مغز را می توان با کمک مداخلات رفتاری و داروهای موفق ، شبیه بهافراد مستعد وابتلا به دیابت یا فشار خون بالامدیریت کرد.
اختلال اضطرابی منتشر
تعریف
احساس
گاهگاهی نگرانی یا اضطراب طبیعی است. این حالت برای همه پیش می آید. در
واقع میزان متوسطی از اضطراب می تواند خوب باشد . اضطراب کمک می کند که به
خطرات واقعی پاسخ بدهید و می تواند برای شما انگیزه ای جهت پیشرفت در محل
کار و خانه باشد.
اما
اگر احساس اضطراب بدون دلیل می کنید و نگرانی های شما زندگی روزانه تان را
مختل کرده است ، امکان دارد که اختلال اضطرابی منتشر داشته باشید. این
وضعیت باعث اضطراب زیاده از حد یا غیر واقعی درمورد شرایط زندگی معمولاً بدون یک علت مشخص می شود.
نام
اضطراب دائمی که بر زندگی روزانه شما تأثیر کند اختلال اضطرابی است.
اختلال اضطرابی منتشر در همراهی با فوبیا ( ترس ) حمل هول و اختلال وسواسی
جبری یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است که حدود 4 میلیون نفر را هر
ساله در ایالات متحده تحت تأثیر قرار می دهد. زنان بیش از مردان اختلال
اضطراب منتشر را تجربه می کنند.
زندگی
با اختلال اضطرابی منتشر می تواند مشکل باشد، اما این بیماری قابل درمان
است. داروها و مشاوره و درمان کارشناسانه می توانند را در فائق آمدن بر اثر
اختلال اضطراب منتشر یاری کنند.
علائم و نشانه ها
علائم و نشانه های اختلال اضطراب منتشر در شدت و ترکیب ( همراهی ) متفاوت هستند. آنها می توانند شامل موارد زیر می باشند :
- بی قراری
- احساس تحت فشار بودن
- احساس وجود یک توده در شکم
- مشکل در تمرکز گرفتن
- خستگی
- تحریک پذیری
- بی صبری
- کشش عضلانی
- ( بی خوابی ) مشکل در شروع خواب یا مشکل در خواب ماندن
- افزایش تعریق
- نفس تنگی
- درد معده
- اسهال
- سردرد
اگر
مبتلا به اختلال اضطراب منتشر باشید امکان دارد زمانهائی را تجربه کرده
باشید که نگرانی هایتان بر طرف شده اما شما هنوز احساس اضطراب کنید. ممکن
است در مورد بیشتر
جنبه های زندگی تان یا همه آنها احساس فشار کنید.
مثلاً ، ممکن است احساس نگرانی شدید در مورد امنیت خود یا افراد محبوبتان
داشته باشید یا ممکن است احساس کنید اتفاق بدی برایتان در حال رخ دادن است،
حتی اگر هیچ خطر فوری وجود نداشته باشد.
اختلال
اضطراب منتشر غالباً در سنین پائین و علائم و نشانه های آن ممکن است خیلی
آهسته تر از دیگر اختلالات اضطرابی بروز کند. بسیاری افراد مبتلا به اختلال
اضطراب منتشر به یاد
می آورند که آخرین بار چه زمانی احساس راحتی و آرامش کرده اند.
علتها
وقتی
احساس می کنید بدنتان هورمونهایی را برای آماده کردن شما جهت مقابله با
تهدید آزاد می کند. این را پاسخ جنگ و گریز می نامند. زمانی که اضطراب خارج
از کنترل می شود، این پاسخ تقریباً
به صورت مداوم اتفاق می افتد حتی در زمانهایی که آرام به نظر می رسید.
پزشکان و محققین کاملاً نمی دانند که این مسئله چرا اتفاق می افتد.
گر چه علل اختلال اضطراب منتشر ناشناخته است، بعضی عوامل ممکن است با این اختلال مربوط باشند .
وضعیتهای پزشکی خاص : اختلالات خاصی مثل غدد تیروئید پر کار ( هیپرتیروئیدی ) می تواند باعث ایجاد اضطراب شود.
سازگاری با بیماری:
داشتن یک بیماری جسمی جدی، مانند سرطان می تواند شما را مضطرب کند. نگرانی
در مورد تشخیص و درمان احتمالی می تواند زیاد خسته کننده باشد.
استرس :
یک زندگی پر استرس می تواند به اضطراب زیاده از حد دامن بزند. مثلاً ابتلا
به یک بیماری جسمی همراه با استرس از دست دادن شغل یا درآمد می توانند با
هم ترکیب شده و یجاد اختلال اضطراب منتشر کند.
شخصیت : بعضی افراد با انواع خاصی از شخصیت بیشتر مستعد اضطراب هستند.
افرادی با نیازهای فیزیولوژیک برآورده نشده مانند داشتن یک رابطه نزدیک که
ارضاء کننده نبوده است ممکن است احساس امنیت کمتری کنند و در خطر بیشتری
برای اختلال اضطراب منتشر قرار گیرند علاوه بر این، اختلالات شخصیت مانند
اختلال شخصیت حد واسط نیز می توانند دچار اختلال اضطراب منتشر شدند.
ارث : بعضی تحقیقات پیشنهاد می کنند که اختلال اضطرابی منتشر می تواند بصورت خانوادگی اتفاق بیفتد.
عوامل خطر
برخی عوامل می توانند، خطر اختلال اضطراب منتشر را افزایش دهد: اینها شامل موارد زیر هستند .:
- مجموعه ای از استرس ها
- یک بیماری جسمی طولانی مدت یا جدی
- یک نوع خاص شخصیت یا اختلال شخصیتی که بیشتر مستعد اضطراب است
- یک اختلال اضطرابی در خانواده شما
اختلال اضطرابی و سایر اختلالات اضطرابی به فراوانی در بین افرادی که بیماری طبی مزمن مانند دیابت و پرفشاری خون دارند دیده می شود.
چه زمانی باید به دنبال توصیه های پزشکی بود؟
اگر برای کنترل نگرانی های خود مشکل دارید، یا اگر اضطراب با زندگی روزانه شما تداخل دارد، به پزشک خود مراجعه کنید.
غربالگری و تشخیص
اختلال اضطرابی منتشر با طول زمان تداومش و اینکه چه میزان بر زندگی روزمره تأثیر
می گذارد از نگرانی معمولی و سایر اختلالات اضطرابی تشخیص داده می شود.
اگر اضطراب و نگرانی شدید را به طور مداوم برای مدت شش ماه یا بیشتر تجربه
کرده اید، ممکن است اختلال اضطراب منتشر داشته باشید .
اضطراب مداومی که روزانه شما را گرفتار می کند یک مشکل طبی در نظر گرفته می شود.
پزشک
شما احتمالاً معاینه بالینی و ارزیابی های فیزیولوژیکی را انجام خواهد داد
که سایر اختلالات و مشکلات طبی را که ممکن است اختلال اضطراب منتشر را
تقلید نمایند رد کند.
ارزیابی بالینی شامل یک پرسشنامه در مورد خودتان و مصاحبه با پزشک می باشد.
سایر آزمایشات مانند یک تست آزمایشگاهی برای اندازه گیری فعالیت تیروئید
هم ممکن است انجام شود. بسته به علت و شدت وضعیت شما ممکن است به یک
کارشناس بهداشت روان یا سایر متخصصین پزشکی ارجاع شوید.
عوارض
افرادی
که اختلال اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر دارند احتمال بیشتری برای
ابتلا به سایر بیماریهای پزشکی دارند و داشتن یک اختلال اضطرابی می تواند
دوره این بیماریها را طولانی کند.
اختلال اضطرابی منتشر معمولاً به طور همزمان با افسردگی و سایر اختلالات روانی مانند حملات هول و فوبیا ( ترس ) اتفاق بیفتد.
وابستگی به مواد یا سوء استفاده از آنها که اغلب به صورت خود درمانی غلط انجام می شود. ممکن است با اختلال اضطراب منتشر همراه شود.
اضطراب و فشار ناشی از اختلال اضطراب منتشر می تواند موجب کم خوابی ، سندرم روده تحریک پذیر، سردرد و دندان قرچه شود.
درمان
دوره درمان عمده برای اختلال اضطرابی منتشر درمان طبی و روان درمانی هستند که
می توانند به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر به کار بروند.
داروها
پزشکان
از داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب برای درمان اختلال اضطراب منتشر و سایر
انواع اختلالات اضطرابی استفاده می کنند. داروهایی که به طور عمده تجویز
می شوند شامل موارد زیر است :
- داروهای ضد اضطراب
بنزودیازپین
ها و داروهای آرامبخش غالباً بین 30 تا 60 دقیقه اضطراب را رفع می کنند
اما اگر بیش از چند هفته از آنها استفاده کنید می توانند ایجاد عادت کنند.
به این علت پزشکان ممکن است آنها را برای مدت کوتاهی برای کمک به شما جهت
رهایی از یک دوره اضطرابی خاص تجویز کند. شایعترین آرامبخش هایی که تجویز
می شوند شامل موارد زیر هستند :
آلپرازولام
( زاناکس )، کلرودیازپوکساید ( لیبریوم )، کلونازپام ( کلونوپین) ،
دیازپام ( والیوم ) و لورازپام ( آتیوان )، این داروها می توانند باعث بی
ثباتی ، خواب آلودگی، کاهش هماهنگی عضلات شده و مشکلاتی در تعادل ایجاد
کنند. دوزهای بالاتر دارو و استفاده طولانی مدت از آن می تواند باعث مشکلات
حافظه شود. زمانی که از این داروها استفاده می کنید رانندگی و کارهای
سنگین ماشینی انجام ندهید.
داروی دیگری که برای اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر تجویز می شود بوسپیرون است( Buspar) اگر در گذشته از بنزودیازپین ها استفاده کرده باشید این دارو اثر
نمی کند. یک عارضه جانبی شایع بوسپیرون احساس موقتی ? سبکی سر ? بلافاصله
پس از مصرف دارو است. عوارض جانبی ناشایعتر، سردرد ، تهوع، عصبیت و بی
خوابی است.
- ضد افسردگی ها
این
داروها بر فعالیت برخی مواد شیمیایی خاص مغز ( نوروترانسمیترها) که به
سلولهای عصبی مغز شما کمک می کنند تا پیامها را دریافت کنند تأثیر می کنند.
مثالهائی از داروهای ضد افسردگی مورد استفاده در درمان اضطراب در زیر آورده شده است فلوکستین (Prozac)، پاروکستین ( پاکسیل) ، ایمی پرامین ( تروفانیل) و نلافاکسین ( رافکسور).
ضد
افسردگی ها عموماً در 60 تا80 درصد موارد مؤثر هستند.اما چون پزشک شما نمی
تواند پیش بینی کند که چه دارویی برای شما بهتر است، ممکن است لازم باشد
بیش از یک دارو را امتحان کنید که ببینید کدام دارو برایتان بهتر است.
علاوه بر این ضد افسردگی ها معمولاً فوراً اثر نمی کنند.
ممکن
است حدود 2 هفته طول بکشد تا اثر دارو شروع شود اما این مسئله ممکن است تا
زمانی که شما متوجه اثر کامل دارو شوید حدود 8 هفته طول بکشد.
- رواندرمانی
این
درمان که گفتگو ( حرف ) درمانی هم نامیده می شود. به دریافت کمک از یک
کارشناس یهداشت روان از طریق ترکیبی از گفتن و شنیدن اطلاق می شود.
یک
نوع از رواندرمانی درمان رفتار ? شناختی است که اختلالات تفکری را که موجب
مشکلات روانی می شوند امتحان می کند. درمان رفتار ? شناختی در درمان
بیماریهایی روانی بخصوص اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر بسیار
مؤثر است. این درمان بر این اساس پایه گذاری شده است که شما چیزی هستید که
فکر می کنید. در حین درمان رفتار ? شناختی، درمانگر به شما کمک می کند
افکار و اعتقادات ناجوری که باعث استرسهای روانپزشکی ترس یا افسردگی می شود
را تعیین کنید .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83;
.83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .
شما
یاد می گیرید که افکار منفی را با ادارک مثبت تر و واقعی تر جایگزین کنید.
شما راههایی را یاد می گیرید که وقایع زندگی را درست تر ببینید و با آنها
کنار بیایید. عموماً در یک درمان کوتاه مدت رفتار- شناختی بر یادگیری ایجاد
حس ارزبابی و کنترل فکرها و احساساتتان تأکید می شود.
درمان
اختلال اضطرابی منتشر یا هر بیماری روانی دیگر بسته به هر فرد تعیین می
شود. هیچ رژیم درمانی واحدی برای همه یکسان کار نمی کند. بسیاری درمانها بر
اساس درمان سرپائی هستند اما بعضی افراد امکان دارد نیاز به مراقبت در
بیمارستان داشته باشند.
مراقبت از خود
این نکات می تواند به شما کمک کند که اضطراب خود را کم کنید:
- فعال باشید : تعیین کنید که چه چیزهایی شما را مضطرب می کند. مثلاً اگر مسایل مالی نگرانتان می کند. پس انداز کنید.
- Let it go : در نگرانی گذشته خود را غرق نکنید. آنچه را می توانید تغییر دهید و اجازه دهید بقیه چیزها مسیر خود را طی کند.
- چرخه را بشکنید: زمانی که احساس اضطراب می کنید قدم بزنید یا مشغول سرگرمی خاصی که باعث تمرکز شما می گردد، بشوید.
- از خود مراقبت کنید:
استراحت کافی داشته باشید. غذای متعادل مصرف کنید. ورزش کنید و زمانی را
برای آرامش در نظر بگیرید. از کافئین و نیکوتین که باعث تشدید اضطراب می
شوند پرهیز کنید. برای رهایی از اضطراب به الکل یا داروهای بدون نسخه پناه
نبرید.
- با کسی صحبت کنید: مشکلات خود را با یک دوست با مشاور کارشناس که می تواند به شما کمک کند همه جانبه نگاه کنید در میان بگذارید.
- مهارتهای سازگاری
زندگی
با اختلال اضطراب منتشر می تواند مشکل باشد. به علاوه حین دست و پنچه نرم
کردن با نگرانی ها ممکن است به سایر وضعیتها مثل افسردگی که غالباً با
اختلال اضطراب منتشر همراهی می کند و می تواند باعث شود احساس اضطراب و
نگرانی بیشتری کنید، دچار شوید. اضطراب می تواند به تقابل شما با دوستان و
خانواده، توان تولید کنندگی شما در محیط کار و کیفیت کلی زندگی شما اثر
بگذارد.
ممکن
است پی ببرید که صحبت با یک مشاور یا درمانگر می تواند در سازگاری با
اثرات اختلال اضطراب منتشر به شما کمک کند. یا امکان دارد در یک گروه
حمایتی اضطراب احساس تشویق و درک متقابل پیدا کنید.
گرچه
گروههای حمایتی به درد همه نمی خورند اما منابع اطلاعاتی خوبی هستند.
اعضای گروه در مورد آخرین درمانها اطلاع دارند و تمایل دارند که تجربیات خود را با شما در میان بگذارند. اگر دوست داشته باشید پزشکتان ممکن است گروهی را به شما توصیه کند.