بازنویسی ضرب المثل با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی
انشاء شماره یک
مقدمه: آدم ها هم رنگ جماعتشان می شوند سیاه باشند سیاه می شوند. سفید باشند سفید می شوند.
تنه انشا: از نظر من به کتاب های درسی باید یک واحد اضافه شود به نام همنشینی. زیرا این همنشینی موضوع بسیار مهمی است. چون آینده و سرنوشت یک انسان را رغم می زند. باید از همان کودکی به همگی بیاموزند که چگونه و چه کسی را به عنوان الگو و رهبر خود انتخاب کنند تا مبادا سرنوشت آن ها تیره و تار شود، تامبادا کسی راه کج قدم بردارد و پیش برود و بعد از اتمام مسیر بفهمد که به بی راهه رفته است و آن موقع کاسه چه کنم در دست خود بگیرد.
باید به آن ها شیوه ی انتخاب را بیاموزند تا مانند ماه در اوج آسمان بدرخشند و نورافشانی کنند نه اینکه مانند سیاهی کف دیگی باشند که سیاه شوند و در لابه لای سیاهی ناپدید شوند و این تضاد چقدر دردناک است آن لحظه می دانی می توانستی در اوج آسمان بدرخشی اما در ته دیگ مانده ایی و هیچ چیز نصیبت نشده است.
بیاییم درس بگیریم از تجربیات گذشتگانمان و از نصیحت آن ها بهره گیریم تا در انتخاب درست به ما کمک کند و حرف هایی را که از سر دلسوزی به ما می زنند در گوش خود آویزان کنیم تا ما نیز در حسرت روزهایی که می توانستیم در اوج باشیم اما ته دیگ ماندیم نمانیم.
نتیجه گیری:اگر در مسیر زندگیمان در موقع گمراهی کسی قصد کمک به ما را داشت با جان و دل بپذیریم. زیرا این افراد همان کسانی هستند که دست ما را می گیرند و هم طبقه ماه می نشانند.
انشاء شماره دو
همنشین خوب انسان را ارزشمند می کند و هم نشین بد از ارزش انسان می کاهد.
پیامبر حضرت محمد – صلی الله علیه و آله وسلم – فرمودند :
« حکایت همنشین و دوست خوب مانند عطار است که اگر از عطر خود به تو ندهد از بوی خوش آن بهره مند شوی و حکایت همنشین بد همچون آهنگر است که اگر زبانه های آتش او تو را نسوزاند ، بوی بد آن در تو آویزد . »
در زمان پیامبر اکرم (ص)، در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر عقبه و آُبی بود.
عقبه آدم سخی (سخاوتمند) و بلندنظر بود. هر زمان از مسافرت برمیگشت، سفره مفصلی ترتیب میداد و دوستان و بستگان را به میهمانی دعوت میکرد و در عین آنکه در صف مشرکان بود، دوست میداشت که پیامبر اسلام را نیز مهمان خود کند.
در مراجعت یکی از مسافرتها، سفره گستردهای را ترتیب داد و جمعی از جمله پیامبر (ص) را دعوت کرد. دعوتشدگان به خانه او آمدند و کنار سفره غذا نشستند. پیامبر نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمیخورم، مگر اینکه به یکتایی خداوند و رسالت من گواهی دهی».
عقبه به یکتایی خدا و رسالت پیامبر گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد. این خبر به گوش دوست عقبه یعنی «اُبی» رسید، او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شدهای.
عقبه گفت: من منحرف نشدم، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد، جز اینکه به یکتایی خدا و رسالت او گواهی بدهم. من از این شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند، ولی غذانخورده برخیزد
اُبی گفت من از تو خشنود نمیشوم، مگر اینکه در برابر محمد (ص) بایستی و به او توهین کنی. عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد و از اسلام خارج شد و مرتد شد و در جنگ بدر در صف کافران شرکت کرد و در همان جنگ به هلاکت رسید.
دوست ناباب او «اُبی» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و به دست رزمآوران اسلام کشته شد.
آری دوست بد اگر به جهنم رود، دوست خود را نیز با خود همراه می کند!
انشاء شماره سه
برخی از عبارت ها از بس بر سر زبان ها و میان مردم چرخیده اند که به ضرب المثلی کشوری تبدیل شده اند.
وقتی میخواهند از دوست خوب وبد، نیکی وبدی و بسیاری ازتضادها سخن بگویند از این ضرب المثل استفاده میکنندچرا که درواقع این جمله ارایه تشبیه دارد و ماه را به انسان عاقل و نیکی و دیگ رابه انسان نادان و بدی تشبیه کرده است. برای مثال دانش آموزی که باافرادمثبت ودرس خوان همنشینی میکند، ازرفتارهای آن هااالگوبرداری میکند و در نتیجه خودش نیز مانند ماه قابل الگوبرداری و درخشان میشود و برخلاف آن دانش آموزی که بادوستان ناباب خود میگردد تحت تاثیر رفتارهای آن ها قرار میگیرد و مثل همان دیگ گفته شده در ضرب المثل تباه خواهدشد. همانطور که میدانید انسان موجودی اجتماعی و قالب گیراست وبه راحتی میتواند نوع رفتارهای دیگران را بپذیرد و از بسیاری از آن ها بهره بگیرد به همین دلیل این ضرب المثل به طورغیرمستقیمی به دقت در انتخاب دوست اشاره دارد
انشاء شماره چهار
وقتی باد و نسیم، از لجنزار و مزبله می گذرد، با خودش بوی تعفن و بد به مشامها می رساند. ولی وقتی از گلستان می گذرد، عطر گل ها را با خود می آورد.
همنشینی با دیگران چنین است. هم خوبان بر ما تأثیر می گذارند، هم بدان. همنشینی با نیکان، انسان را به نیکی و صلاح می کشاند. همنشینی با بدان، اخلاق و افکار و شخصیت انسان را تباه می کند.
توصیه ی همه ی بزرگان اخلاق آن است که انسان در انتخاب دوستان و همنشینان خود بسیار دقت کند و در حلقه ی دوستان شایسته، با ایمان و اخلاق قرار گیرد تا فضای سالم و معنوی آن گونه دوستان، او را هم به وادی صلاح و خیر و نیکی بکشاند.
چه بسیارند گمراهان و فاسدانی که به سبب معاشرت با دوستان ناباب، به فساد کشیده شده اند. و چه بسیارند نیکانی که خوبی خود را مدیون انسانهای با ایمان و صالح هستند.
در دنیا و جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم ، رفتار دیگران تأثیر زیادی در اخلاق و رفتار و سرنوشت ما دارد. در این محیط هم افراد درستکار با ایمان و فداکار زندگی میکنند، هم افراد نادان و خلافکار، این بستگی به عقل و تدبیر ما دارد که با چه کسانی معاشرت و همنشینی کنیم.
اگر با افراد موفق و با ایمان معاشرت کنیم از دانش و اخلاق و رفتار خوب آنان بهره میبریم. یا حداقل از تجربههای خوب آنان استفاده میکنیم؛ اما اگر با افراد نادان معاشرت و دوستی کردیم، اخلاق و رفتار بد آنان بر روی ما تأثیر میگذارد و ما را منحرف میکند.