راهنما :
با خیال راحت خرید کنید .پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست .در صورت هرگونه مشکل در خرید آنلاین و دریافت فایل با شماره 09159886819 - صارمی اسمس بدهید .

۱۲۵ مطلب با موضوع «تحقیق رایگان» ثبت شده است

۰

تحقیق درمورد مثنوی مولوی

 تحقیق رایگان

تحقیق درمورد مثنوی مولوی
تحقیق درمورد مثنوی مولوی

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

مثنوی مولوی

 

 

مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی شاعر و صوفی پارسی‌گو است این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت فارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده‌است؛ که در واقع عنوان کتاب نیز می‌باشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است[نیازمند منبع]. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی‌درپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختی‌های انسان در راه رسیدن به خدا را بیان می‌کند. بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و چکیده‌ای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام‌الدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تالیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده می‌شود.

مولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ اسلامی را گرد آورده‌است.

 

 

حکایات مثنوی و ساختار ادبی

مثنوی‌ مولوی، همانند بیشتر مثنوی‌های صوفیانه، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده می‌کند. ترتیب قرار گرفتن داستان‌های گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیت‌های اصلی داستان‌ها می‌تواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستان‌ها بازی می‌کنند.

حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمی‌تر آمده‌اند. برخی عینا در مثنوی‌های عطار نیشابوری همچون منطق الطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شده‌اند.

آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کرده‌است. اصل داستان را البته جویندگان می‌توانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند.

مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاه‌های عرفانی‌اش نشان می‌دهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشته‌است.

 

مثنوی و کتب آسمانی

برخی از ادیبان، مثنوی را تالی کتب آسمانی خوانده‌اند و برخی پا را از این هم فراتر نهاده و بر خلاف نص صریح قرآن، آنرا مصحف ثانی نام نهاده‌اند.عبدالرحمن جامی، مثنوی معنوی را «قرآن در زبان فارسی» نامیده‌است. بنابر نظر جلال‌الدین همایی، مثنوی اگر از سروده‌های گاتا، اوستای زرتشت، وداهای هندوان و عهد جدید مسیحیان (قرآن و عهد عتیق مستثنی شده‌اند) که در دسترسند، عمیق تر و پر مایه تر نباشد، قدر مسلم کمتر هم نیست. دلیل این اعتقاد به دو نکته باز می‌گردد. نکته اول آنکه سرچشمه فیض و سرمایه‌ای که سبب تالیف مثنوی گشته همانا وحی الهی است و این در جای جای مثنوی مشهود است. بنابر اعتقاد مسلمانان، وحی به پیامبران مختص نیست و چه بسا به تعبیر قرآن بر زنبور عسل نیز نازل گردد. بنابراین اعتقاد است که در مثنوی آمده‌است.

گیرم این وحی نبی گنجور نیست        هم کم از وحی دل زنبور نیست

چونکه اوحی الرب الی النحل آمده است     خانهٔ وحیش پر از حلوا شده است

 

دلیل دوم آنکه مولانا روحی وحی‌گیر و وحی‌شناس داشته و این روح اثر خود را به شکل چشمگیری در مثنوی به جای گذاشته‌است.

 

 

گر نبودی روحهای غیب‌گیر                 وحی نآوردی ز گردون یک بشیر

 

عرفان مثنوی 

آرامگاه مولوی در قونیه

اگر خواسته شود که در باب تفکرات عرفانی مولوی تحقیق شود، شاید بهترین راه تحلیل کلیات شمس باشد. ولی اگر هدف شناخت برداشتهای او از زندگی و دین باشد، بررسی غزلهایش نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. به این منظور مثنوی انتخاب بهتری است. مولوی در تدوین این اثر قصد تعلیم و اندرز گویی داشته و راه‌های وصول به خدا و معرفت نفس را می‌آموزد.

مولوی اساسا در قالب‌های صوفی‌گری امام محمد غزالی نمی گنجد. مثنوی او گاهی حتی با اصول صوفی‌گری مانند «نفرت از دنیا و عشق به خدا»، «فنای در خود و بقای در خدا» و تخلص به اخلاق الله» نیز در تعارض است. بر عکس مثنوی بیشتر با مسائلی از قبیل «حیات دینی روح» و «اشتیاق روح به اتحاد با حق» درگیر است.

مثنوی، منتخب بدون نظم و ترتیبی از تمامی اندیشه‌های فلسفی و کلامی جهان اسلامی از آغاز تا قرن هفتم هجری است. مولوی هرچه در هر دستگاه فکری درست یافته است، انتخاب کرده‌است. رشته‌ای که این نکات نامرتبط را به یکدیگر پیوند داده‌است، داستانهای مثنوی است.

 

طبقه‌بندی سبک گفتار

اتاق بازسازی شده در قونیه منسوب به مولوی که در آن مثنوی را می‌سرود و توسط حسام‌الدین چلبی نگاشته می‌شد

مطالب مثنوی را از جهت فهم خواننده به سه بخش عام، خاص و اخص تقسیم می‌کنند. بخش عام یا محکمات بخشی از مثنوی است که در آن روی سخن با عامه‌است و هرکس نیز به قدر فهم خود از آن استفاده می‌کند. اکثر حکایات و نصایح و پندهای مثنوی در این بخش قرار دارند.

 

 

چونکه بد کردی بترس ایمن نباش          زانکه تخم است و برویاند خداش

بخش دوم مطالب مثنوی بخش خاص یا بخش حدفاصل نامیده می‌شود. مطالب این بخش گویی چنان است که مولوی با یاران دمساز خود در خلوت بیان نموده‌است و خوانندگان از روزنی جسته و گریخته از آن می‌شنوند.

 

 

با لب دمساز خود گر جفتمی             همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی

بخش سوم از مطالب مثنوی بخش اخص یا متشابهات است که آن دسته از سخنان بسیار مشکل و مبهم مثنوی است که متشابهات قرآنی را به یاد می‌آورد. برخی از سخنان این بخش از مثنوی قابل تاویلند مانند

 

 

حیرت اندر حیرت آمد این قصص               بیهشی خاصگان اندر اخص

که اشاره‌است به داستان بیهوش شدن پیامبر اسلام از هیبت دیدن جبرئیل. لیکن بخشی از اشعار این بخش یا تاویلات گوناگون دارند و یا تاکنون تفسیر نشده‌اند. چرا که با سکوت مولوی نیمه کاره رها شده‌اند.

 

 

گفتگو بسیار شد خامش شدم              مسئله تسلیم کردم تن زدم

 

مثنوی و شمس تبریزی

مولوی در حدود سن ۴۰ سالگی با شمس‌الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی معروف به شمس تبریزی به مدت چهار سال (با یک دوره فترت) محشور شد و این ملاقات چنان اثری عمیق در وی گذاشت که هرجا در مثنوی کلمات آفتاب، خورشید و یا شمس آمده‌است، روی سخن بلافاصله به شمس تبریزی بازگشته‌است.

 

 

واجب آمد چونکه آمد نام او               شرح رمزی کردن از انعام او

این موضوع محدود به این کلمات نیز نمی‌شود. هرجا در مثنوی داستانی از عشقی سوزان یا حکایت از محبتی جوشان می‌رود، سخن به شمس باز می‌گردد. حکایت عشق سلطان محمود و ایاز و حکایت عشق پادشاه و کنیز (اولین حکایت دفتر اول) از این جمله‌اند.

 

 

بشنوید ای دوستان این داستان       خود حقیقت نقد حال ماست آن

 

 

مثنوی و حسام الدین حسن چلبی

مثنوی و حسام‌الدین حسن چلبی

مصاحبت مولانا و حسام الدین حسن چلبی مدت ۱۰ سال به طول کشید و با وفات مولوی در سال ۶۷۲ پایان یافت. این سالها سالهای تالیف مثنوی معنوی است و مثنوی در حقیقت به خواست و اصرار حسام الدین از همان سال اول آشنایی سروده شد

 

 

مطلع تاریخ این سودا و سود       بعد هجرت ششصد و شصت و دو بود

 

 

مثنوی هفتاد من

مثنوی در میان قالب‌های شعر فارسی، جزء قالب‌های سهل و آسان شعری شمرده می‌شود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمن جامی، عطار نیشابوری، و ده‌ها شاعر دیگر، طبع خود را درقالب مثنوی آزموده‌اند و غالبا در انشاء شعر موفق بوده‌اند. لذا، حجم بالای مثنوی معنوی ظاهرا نباید موجب تعجب و تحت تاثیر قراردادن خواننده باشد. لیکن آنچه مثنوی معنوی را از سایر مثنوی‌ها جدا می‌کند روانی آن در عین خلاقیت و نوآوری ادبی و معنی دقیق الفاظ و تعبیرات جدید آن است. انتقال معنی از مطلبی به مطلبی و از حکایتی به مضمونی دیگر و در عین حال پیوستگی و ناگسسته بودن مطالب در آن از بدیعیات است.

 

 

گر شود بیشه قلم دریا مدید       مثنوی را نیست پایانی پدید

 

ملیت مثنوی

تمبر پستی منتشر شده در افغانستان به یادبود مولانا

مولوی خود زادهٔ بلخ بود (افغانستان امروز) و در زمان تصنیف مثنوی در قونیهٔ روم ( ترکیهٔ فعلی) می‌زیست. مثنوی را به گلی تشبیه کرده‌اند که گرچه در یک آب و خاک پرورش یافته، بوی عطرش مشام جهانیان را آگنده‌است. با آنکه مثنوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی بهره ایرانیان و پارسی زبانان از وی بیشتر است. چرا که، اولا، مثنوی شریف به زبان پارسی سروده شده، و ثانیا، از محیط فرهنگی ایران بیشترین تاثیر را پذیرفته‌است. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بوده‌است. داستان کبودی زدن قزوینی نمونه‌ای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی است.

 

 

پارسی گو گرچه تازی خوشتر است       عشق را خود صد زبان دیگر است

با این وجود نباید ناگفته گذاشت که مثنوی معنوی تأثیر زیادی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز داشته‌است. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقه صوفی مربوط به او از ناحیه قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیه‌است

 

 

ای بسا هندو و ترک همزبان        ای بسا دو ترک چون بیگانگان

برخی مولوی شناسان (ازجمله عبدالحسین زرین‌کوب) برآنند که در شهر قونیه در زمان مولوی، زبان مردم کوچه و بازار، زبان فارسی بوده است

 

۰

تحقیق باموضوع مدیریت جلسات و اصول برگزاری جلسه

 تحقیق رایگان

تحقیق باموضوع مدیریت جلسات و اصول برگزاری جلسه
تحقیق باموضوع مدیریت جلسات و اصول برگزاری جلسه

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

مدیریت جلسات

 

 

 معمولا بیشتر وقت موسسات وسازمان ها صرف اجرای جلسات ونشست هایی میشود که اثربخشی ونتیجه حاصل از آن ها جای سوال دارد . بیشترمواقع درموسسات وادارات به هزینه اتلاف وقت که بزرگ ترین سرمایه های زندگی شخصی وشغلی می باشد ، کم توجهی میشودوجلسات برگزار شده بی نتیجه یا با کمترین نتیجه ممکن پایان می پذیرد .

 

به نظر می رسد در راستای اثر بخشی جلسات و جلوگیری ازاتلاف وقت توجه به نکات زیر موثرواقع گردد :

1-    هدف از اجرای جلسات به دقت بررسی واز ضرورت برگزاری جلسه اطمینان حاصل شود .

2-  بررسی فواید برگزاری جلسات (دقت درخصوص رعایت اصل هزینه فایده ) . پاسخ به این سوال که ، برگزاری جلسه چه میزان اثربخشی خواهد داشت ؟ وآیا نتیجه حاصل از آن هزینه های ایجادشده راپوشش می دهد ؟ در بحث هزینه ها منظور فقط هزینه های اجرای جلسه نبوده ، بلکه هزینه زمان ازدست رفته ازجمله مهم ترین عوامل ایجاد هزینه ها مد نظر می باشد .

 

مسائل قابل توجه جهت تشکیل جلسات :

1-  تاریخ برگزاری جلسه با فاصله زمانی مناسب (مثلا یک هفته قبل )  به اطلاع مدعوین برسد . بهتر است به فاصله دو یا یک روز مانده به تاریخ برگزاری جلسه ، با ارسال پیام کوتاه  (sms)یا ارسال پیام به آدرس الکترونیکی(e-mail)  زمان برگزاری جلسه یادآوری گردد . بدین ترتیب استفاده از فناوری نوین اطلاعات هم برای حاضرین در جلسه گوشزد می گردد .

2-    در دعوت نامه، دستور جلسه به دقت به حاضرین اطلاع رسانی شودتا با آمادگی کامل در جلسه شرکت نمایند.

3-    ساعت شروع و خاتمه جلسه از قبل مشخص و به دقت رعایت گردد.

4-  زمان سخنرانی هریک از حاضرین در ابتدای جلسه در صورت امکان طی بودجه بندی زمانی به شرکت کنندگان ابلاغ گردد.

5-  دبیر یا مسئول جلسه  در جهت رعایت زمان اختصاص یافته به هریک از شرکت کنندگان کنترل لازم را اعمال  نماید.

6-  در خصوص اظهار نظر در ارتباط با سخنان هریک از شرکت کنندگان باید توجه نمود که هر کس با یادداشت برداری در زمان اختصاص یافته به خود می تواند نسبت به اظهار نظر خود اقدام نماید و نباید در بین بیانات طرف مقابل وسط حرفهای او وارد شده و سخنرانی وی را قطع نمود.

7-  قرار دادن آمار و اطلاعات، لوازم التحریر ، کاغذ یادداشت و... مربوط به جلسه ،  قبل از ورود شرکت کنندگان بر روی میز محل استقرار آنان ، نشانه ی نظم و انضباط حاکم در جلسه بوده و فهم مطالب ارائه شده به وسیله گردانندگان جلسه را برای شرکت کنندگان تسهیل می نماید.

8-    در جلسات از انجام کارهای خارج از موضوع جلسه جدا اجتناب گردد.

9-    دستور جلسه باید تا حد امکان ساده و کوتاه تهیه گردد.

10-          در ساعات اولیه جلسات ، معمولا شرکت کنندگان هوشیار تر می باشند ، بنابر این بهتر است سعی گردد بحث در مورد موضوعات مهم در ابتدای جلسه مطرح شود .

11-                       محل تشکیل جلسه طوری انتخاب گردد که به دور از هر گونه مزاحمت های احتمالی باشد.

12-          در اغاز جلسه با بستن تلفن همراه خود شرکت کنندگان را متوجه عدم استفاده از تلفن همراه بنمایید و یا کاملا مودبانه در ابتدای جلسه از آنان در خواست نمایید که تلفن همراه خود را خاموش نمایند.

13-          مشارکت دادن شرکت کنندگان در اجرای جلسه باعث دوری رخوت و بی حالی و خواب آلودگی در نزد آنها می گردد.

14-          حتی الامکان جلسات کوتاه و گویا برگزار گردد و از اطناب کلام خودداری شود.

15-  از صحت عملکرد سیستم صوتی و تصویری ، سیستم رایانه ای و ویدئوپروجکشن و... قبل از شروع جلسه اطمینان حاصل گردد.

16-   در خصوص زمان و نوع پذیرایی دقت لازم به کار گرفته شود .بهتر است این کار در وسط جلسه به عنوان وسیله ای جهت رفع خستگی باشد.در هر صورت برنامه ریزی در خصوص پذیرایی قبل از اغاز جلسه انجام گیرد و در طول جلسه در این خصوص تعیین تکلیف نگردد.

17-  رعایت ساعت شروع جلسه و حضور به موقع در آن از طرف برگزار کنندگان و شرکت کنندگان الزامی باشد وقبل از ساعت مقرر هر دو گروه در محل جلسه حضور یابند.در صورت عدم رعایت وقت شناسی با برخورد جدی مناسب در راستای فرهنگ سازی در این خصوص گام بردارید.

18-     جلسه را دقیقا برابر برنامه ارائه شده مدیریت نمایید.

19-   از شرکت کنندگان در جلسه بخواهید در خصوص مطالب ارائه شده یادداشت برداری نمایند تا ضمن بهره برداری از مطالب، همه آنها را به عنوان سابقه جهت استفاده های بعدی در اختیار داشته باشند. چه بسا حافظه ی افراد دارای ظرفیت های متفاوتی بوده و طبیعی است که نتواند همه مطالب را ضبط و ثبت نماید. این مسئله جو بی اعتنایی احتمالی موجود در جلسه را هم کاهش خواهد داد.در این خصوص استادی می گفت :" اگر دانشجویی بدون دفترچه یادداشت جهت طرح موضوعی به من مراجعه کند از ارائه اطلاعات به وی خودداری می نمایم."

20-    دبیر جلسه یا یکی از شرکت کنندگان موظف گردد تا ضمن یادداشت مطالب ارائه شده ، بلافاصله بعد از خاتمه جلسه نسبت به تنظیم صورت جلسه اقدام نماید.

21-  هنگام تنظیم صورت جلسه از جملات کوتاه ، دقیق و مرتبط استفاده شود.   

 

 

چگونه یک صورت جلسه فنی بنویسیم ؟

گام اول: استفاده از یک الگوی مناسب

اگر می خواهید هنگام نوشتن صورت جلسه، برای یادآوری اطلاعات عمومی جلسه و همچنین ثبت نکات کلیدی زمان زیادی را صرف نکنید، باید قبل از برگزاری جلسه برای آن آماده شوید. از این رو همیشه یک الگوی مناسب برای یادداشت اطلاعات جلسه و نکات مطرح شده در آن همراه داشته باشید.

شما می توانید به راحتی از الگوی پیشنهادی در این دست نوشته استفاده کرده و یادداشت لازم را قبل از شروع جلسه و حین آن با ثبت در این الگو و یا الگوهای مشابه انجام دهید.

 

گام دوم: یادداشت های قبل از جلسه

زمان های ابتدایی جلسه که معمولا به خاطر به موقع حاضر نشدن اعضای جلسه، با کندی و تشویش خاطر سپری می شود موقع مناسبی برای تنظیم بخش های عمومی یک صورت جلسه است.

محل برگزاری، ساعت شروع، تاریخ برگزاری، موضوع جلسه، نام دبیرجلسه، نام و سمت اعضاء جلسه معمولا اطلاعات عمومی یک جلسه هستند که در اکثر اوقات قبل از شروع جلسه مشخص می باشند و شما می توانید قبل از رسمی شدن جلسه این اطلاعات را در صورت جلسه یادداشت کنید.

بدین ترتیب علاوه بر اینکه بخشی از صورت جلسه را تنظیم کرده اید، از اتلاف وقت خود نیز جلوگیری نموده اید.

 

گام سوم: جمله آغاز کننده

معمولا در تدوین هر نوشته ای جمله شروع کننده بسیار مهم و راهگشا است. اگر نمی دانید متن صورت جلسه را چگونه باید آغاز کنید از این جمله پیشنهادی استفاده نمایید:

این جلسه با حضور اعضای ذیل برگزار گردید.

یادآوری: این جمله ساده علاوه بر اینکه راهگشای تداوم نگارش صورت جلسه می تواند باشد، هدایتگر خوبی برای توجه دادن خوانندگان صورت جلسه به اسامی حاضرین در جلسه می باشد که نام آنها معمولا در ذیل صورت جلسه ثبت می گردد.

جملات بعدی بستگی به ذوق و سلیقه شما در نگارش صورت جلسه دارد که می توانید از الگوهای ذیل و یا ترکیبی از آنها استفاده نمایید. لیکن به آنها محدود نشوید.

هدف این جلسه عبارت است از ...

پیرو بررسی مفاد صورت جلسه قبلی و مذاکرات انجام یافته حین جلسه، نتایج ذیل حاصل گردید:

در ابتدای جلسه آقای/ خانم ... در خصوص ... توضیحات لازم را ارایه نمودند.

 

گام چهارم: ثبت نکات کلیدی و مصوبات جلسه

به خاطر داشتن نکات مطرح در این دست نوشته، ممارست در نوشتن صورت جلسه و توجه به خواسته های ذینفعان هر جلسه سبب ساز کسب مهارت در تدوین به هنگام (حین جلسه) و دقیق یک صورت جلسه خواهد گردید. لیکن تا زمان کسب چنین مهارتی کافیست نکات کلیدی جلسه و مصوبات آنرا یادداشت نمایید و پس از جلسه و با آسودگی خاطر صورت جلسه اصلی را تنظیم و منتشر نمایید.نکات اصلی جلسه که لازم است کلیات ویا جزییات این نکات (بسته به اهمیت و خواسته های صاحب جلسه) در صورت جلسه ثبت گردد عبارت است از:

خلاصه مذاکرات انجام یافته حین جلسه با قید نام فرد مطرح کننده،

عناوین پیشنهاد های مطرح شده در جلسه با قید نام پیشنهاد دهنده،

شرح مصوبات جلسه با قید مشخصات زمانی و مسئول اجرای هر مصوبه.

ثبت دقیق و کامل مصوبات جلسه نیز مهمترین بخش تدوین یک صورت جلسه است. روش کامل ثبت مصوبات جلسه باید مبتنی بر الگوی 5W-H به شرح ذیل باشد.

 

شرح موضوع مصوبات (what) ،

نام محل اجرای مصوبه (where) ،

نام فرد مسئول (who) ،

زمان دقیق اجرای مصوبات (when) ،

دلایل اجرای مصوبه (why) ،

چگونگی انجام مصوبه (how) .

یادآوری: در برخی موارد و به دلایل مختلف امکان ثبت کامل نکات یاد شده برای مصوبات جلسه نیست لیکن ضروری است پس از ثبت عنوان هر مصوبه جلسه، نام فرد مسئول و مهلت زمانی اجرای مصوبه حتما در کنار مصوبه قید گردد.توصیه می گردد برای راحتی نوشتن و پیگیری های بعدی، ثبت مصوبات جلسه به صورت عبارت (جمله بدون فعل و فاعل) باشد. به مثال ذیل توجه نمایید.

 

خلاصه مطالب و مصوبات جلسه مسئول انجام مهلت انجام

1- معرفی این دست نوشته به کلیه علاقه مندان کلیه خوانندگان بدون فوت وقت

 

گام پنجم: ثبت اطلاعات تکمیلی

ثبت ساعت خاتمه، تکمیل اسامی و سمت حاضرین در جلسه، ثبت اسامی غایبین جلسه، درج شماره صفحه و شماره کل صفحات صورت جلسه و اخذ امضاء حاضرین در صورت امکان و حصول اطمینان از تکمیل بودن صورت جلسه گام پایانی تدوین یک صورت جلسه خوب است.

پس از حصول اطمینان از تکمیل تمامی قسمت های یک صورت جلسه مطابق الگوی پیشنهادی، به تعداد لازم از صورت جلسه تکثیر نموده و آنها را برای ذینفعان جلسه ارسال نمایید.

یادآوری: توصیه می گردد صورت جلسه را به صورت الکترونیکی تدوین نموده و فایل آن را برای ذینفعان جلسه ایمیل نمایید.

 

چگونگی خوب حرف زدن

تدوین: پایگاه مدیریار

اهمیت کلام: قرآن کریم از سنخ کلام است خود را به عنوان بیان معرفى کرده است: «هذا بیان للناس» (آل عمران، ۳ / ۱۳۸) گر چه بیان، مفهومى است گسترده و بر هر چیزى که مبین مقصود و مراد انسان باشد اطلاق مى شود، خواه سخن یا خط یا اشاره، لکن شاخص همه آنها سخن است و لذا قرآن به آداب سخن، بیش از خط یا اشاره پرداخته است.

به حسب عادت، سخن گفتن مسأله ساده‏اى به نظر مى رسد لکن با اندک تأمل خواهیم دانست که این امر از پیچیده‏ترین و ظریف‏ترین اعمال انسانى است.

این ظرافت عظمت، از یک سو به نحوه همکارى اعضاى دستگاه صوتى براى ایجاد اصوات مختلف و نیز به وضع لغات و چینش آنها به دنبال یکدیگر مربوط است و از سوى دیگر به تنظیم استدلالات و بیان احساسات از طریق عقل مربوط مى شود. عظمت زبان، این عضو کوچک و فعال، و سخن که فعل آن است، از نکات زیر دریافت مى شود:

 

1. آن گونه که از آیات 1 تا 4 سوره الرحمن استفاده مى شود، یکى از مهم‏ترین نعمت‏هاى الهى بعد از نعمت آفرینش، نعمت بیان است. در این آیات آمده است: «الرحمن.علم القرآن. خلق الانسان. علمه البیان» خداى رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، به او بیان آموخت. گویا مفهوم این سخن آن است که انسان است و بیانش.

 

2. در قیامت از مسؤولیت زبان سؤال مى شود.در سوره بلد آیات 8 و 9 مى خوانیم: «الم نجعل له عینین. و لسانا و شفتین» آیا دو چشمش ندادیم، و زبانى و دو لب. شاید تعقیب آیه فوق به آیه ۱۰ این سوره: «و هدیناه النجدین» و هر دو راه‏[ خیر و شر] را بدو نمودیم)، این مطلب را مى فهماند که زبان یکى از ابزار هدایت است.

 

3. سخن بهترین ابزار انتقال افکار و حتى تأثیر گذارى است که در کلام پیامبر به عنوان سحر به آن اشاره شده. فرمود: ان من البیان سحرا.(1)

 

4. از میان معجزات انبیا، با عظمت‏ترین معجزه، معجزه خالده نبوى یعنى قرآن، از سنخ کلام است. تأثیر این معجزه تا بدانجا بوده که کفار با شنیدن این کلام، از آن به<سحر» تعبیر مى کردند: «فقال ان هذا الاسحر یؤثر»(مدثر، ۷۴ / ۲۴) گفت: این قرکن جز سحر نیست. و گاه تا بدانجا پیش مى رفتند که مى گفتند:«و قال الذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلکم تغلبون»(فصلت، ۴۱ / ۲۶)  کسانى که کافر شدند گفتند: به این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید شاید شما پیروز شوید.

تعبیر به سحر و نهى از استماع قرآن، هر کدام به نوعى حکایت از نفوذ تأثیر کلام الهى بر مردم دارد.

 

5. از جمله نخستین خواسته‏هاى موسى پس از مبعوث شدن به رسالت، براى موفقیت در انجام مسولیت خویش، زبان رساست.فرمود: «و احلل عقدة من لسانى.یفقهوا قولى.»(طه ۲۰ / ۲۷، ۲۸) و از زبانم گره بگشاى، تا سخنم را بفهمند.

 

6. وجود آفات براى سخن در فرمایش امیر المؤمنین، نشان دیگرى از اهمیت و شأن کلام است. فرمود: للکلام آفات (2) همانا براى سخن آفاتى است.

فیض کاشانى در محجة البیضأ آفات زبان را تا 20 مورد بر شمرده است. در بیانى دیگر امام على علیه‏السلام، سخن را یکى از ابزار وضع و رفع نعمت دانسته است: رب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة (3) چه بسا سخنى که نعمتى را سلب کند و بلاهایى را جذب کند.

و در تعبیر دیگر، تأثیر کلام را به شمشیر تشبیه کرده است. آنگاه که فرمود: رب کلام کالحسام (4) چه بسا کلامى که [در برندگى‏] همچون شمشیر است.

ادامه داردتنظیم برای تبیان: حسین عسگری گروه دین و اندیشه

1- محمدى رى شهرى، میزان الحکمْ، حدیث شماره 1847

2- همان، ح 17959.

3- نهج البلاغه، حکمت 381، فیض الاسلام

4- میزان الحکمْ، ح 17830

 

حرف مرا می فهمی؟

خوب حرف زدن یکی  از راه های  احترام به فرد مقابل است . ما باید یک گفت و گوی  خوب و  متعادل  را آغاز کنیم ، حرف بزنیم و بشنویم، یعنی  علاقه به شنیدن  صحبت ها و نقطه  نظرات  طرف مقابل هم داشته  باشیم.

باید طوری  عمل کنیم که طرف مقابل با اطمینان صحبت های  ما را بشنود  و مطمئن شود  که با درک  و همدلی  با او به گفت وگو نشسته ایم .

ما حتی  اگر حرف هم نزنیم به واسطه  حرکات و فیزیک و ظاهر خود می  توانیم  درونیات  خود را به فرد مقابل منتقل کنیم .پس  بهتر  است در صحبت کردن  ظاهر خود را نطز همانند  نیت درونی خود مثبت و محبت آمیز جلوه دهیم . یک گوینده خوب و توانا باید  قادر به تغییر  ایده ها  و عقاید  با لحنی  مناسب  باشد .او ضمن اینکه  باید اعتقاد عمیق  به گفته های  خود داشته باشد  می بایست  پذیرای  شنیدن  آرا و عقاید دیگران نیز باشد.

باید خوب  حرف  بزنیم و خوب گوش  کنیم . در صحبت کردن است که با تفکرات و عقاید  دیگران آشنا  می  شویم. گاهی  اوقات نزدیکان ما دوست دارند  از آنها بپرسیم که فکر آنها را چه چیزی  به خود مشغول کرده  است . باید توانایی  سوال کردن  داشته باشیم  و نترسیم از اینکه  ممکن است  پاسخ ها  آنچه انتظارش  را داریم  نباشند. ما باید نقد پذیری  را در خود تقویت کنیم، تایید و رد شویم تا بتوانیم ارتباط  برقرار کنیم .سوال و جواب های  صحیح ، روابط آسیب دیده را احیاء کرده و باعث نزدیکی  انسان ها می  شود.

دکتر  شهین  اولیایی زند (جامعه شناس ) معتقد است  برای خوب حرف زدن  سه فاکتور اساسی  وجود دارد: گوینده ابتدا باید  درک درستی  از جامعه خود داشته باشد  و بداند مخاطبان او چه کسانی  هستند.اگر بهترین  حرف ها رابزنیم ، ولی  مخاطب  را نشناسیم ، کار بیهوده ای  کرده ایم . خطیبی که می خواهد  بحثی را ارائه کند  باید شناخت درستی از جامعه اش  داشته باشد . متاسفانه  روشنفکرها و دست اندرکاران نمی دانند  با مردم عادی  چطور صحبت  کنند، یعنی  مخاطب  شناسی نمی کنند.

فاکتور  دوم این است که بر آنچه می خواهیم بگوییم  مسلط  باشیم.بعضی تصور می کنند صرف داشتن مدرک تحصیلی  یا تخصصی  نشان دهنده تیزهوشی و ژرف نگری  است ،اما همه این را می دانیم  که همیشه از بین هزاران دکتر هم یکی  چیره تر  است ، پس بر آنچه می گوییم  مسلط  باشیم .اولیایی زند زمان شناسی  و مکان شناسی  را سومین فاکتور مهم  می داند  : باید بدانیم  چه زمانی  برای مخاطب حرف بزنیم  ممکن است  حرف های خوبی  برای  گفتن داشته باشیم ، ولی  آن را در یم زمان  نامناسب هدر بدهیم. دکتر سید مهدی  میرشفا، متخصص روانشناسی بالینی  و آسیب شناسی  خانواده ،معتقد است در یک گفت و گو  سه عنصر اساسی وجود دارد: اول فرستنده (گوینده )، دوم شنونده (گیرنده ) و سوم موضوع .

 

اول ،خوب گوش  کردن است ، این کار پایه صحبت کردن و  یک هنر است . در کلاس هایی که برای  روانشناسان برگزار می شود  به آنها می آموزند که چطور خوب گوش  کنند تا بتوانند  مراجعان و بیماران خود را درمان کرده و به نکات کلیدی  دست یابند.

 

دکتر میر شفا در ادامه  می گوید : نوع فیزیک  بدن ، توجه کامل به طرف مقابل و نوع نگاه نیز حائز اهمیت بالایی هستند.ما باید بتوانیم آنچه را که در دل  داریم  خوب بیان کنیم .یعنی  بدرستی  بیان احساس کرده  و دریافتی  های خود را  با شیوه های  ظریف  و هنرمندانه  منتقل کنیم .در صحبت کردن باید  سن ،جنس ،نژاد ،قومیت  و مذهب فرد مقابل را هم  در نظر بگیریم  و بعد از آن با او وارد مذاکره  شویم.در هنگام  صحبت  هم باید  به لحن  توجه کرده  و کش  و قوس های لازم را رعایت  کنیم.

میرشفا معتقد است  در مجموع باید صادق ، ساده و صمیمی  باشیم .از پیچیدگی  و لفاظی خودداری  کنیم .حین  صحبت به چشم  طرف مقابل نگاه کنیم  و به حالت های  او توجه کنیم ، ببینیم در میان صحبت های ما آرام  است ، عصبانی   یا هیجان  زده می شود  یا حوصله اش  سر می رود .گاهی در این صحبت ها لازم است  سکوت کنیم. سکوت به تنهایی  بسیار موثر بوده و انتقال دهنده بسیاری از درونیات  است.

دکتر میرشفا در میان  صحبت هایش  به عنوان نمونه  به یکی  از مراجعان خود  اشاره می کند: مردی  استاد  دانشگاه بود ، ولی  با پسر 21 ساله خود مشکل داشت  و نمی  توانست  ارتباط  کلامی خوبی  با او برقرار کند .من مت.جه  شدم اشکال او  نداشتن تماس  چشمی  است .او هنگام صحبت کردن  به در و دیوار نگاه می کرد، در نتیجه ارتباط  کلامی  خوبی  برقرار نمی کرد به او گفتم از این پس  روزی  10 تا 15  دقیقه  در آینه نگاه کرده  و هنگام صحبت هم در چشمان  طرف مقابل  نگاه کن. او با رعایت این نکته حال توانسته ارتباط  خوبی  با پسرش  برقرار کند. حتی  نوع  نشستن هم  به مخاطب ما می فهماند که ما چقدر برای او ارزش  و احترام قائل هستیم. در صحبت کردن موضوع ارتباط  را باید بدانیم ، اینکه  در چه زمینه ای  می خواهیم  صحبت کنیم .آیا قرار است  صحبت  ما دو طرفه  و به صورت  پرسش  و پاسخ باشد  که در این صورت  حالت مذاکره پیدا می کند،  مذاکره می کنیم و با پیروی از یک موضوع واحد به نتیجه می رسیم . اگر در صحبت کردن از این شاخه به آن شاخه بپریم ،کلام قطع شده  و رشته اصلی  ارتباط  از دست ما خارج می شود .در روابط  داخل خانواده هم  همین قوانین حکمفرماست . این آسیب شناس  خانواده عقیده دارد  روابط  حاکم بر خانواده  از درجه اهمیت بالاتری  نسبت به روابط  اجتماعی  برخوردارست . مادر خانواده در این زمینه نقش  محوری  دارد. او باید اعضای  خانه را دور هم جمع کرده  و موضوع صحبت را مشخص کند که این را در اصطلاح  مراسم گفت و گوی  خانواده می گویند . در این دور هم جمع شدن ها  اعضای  خانواده  دلخوری  های  بوجود آمده یا اشتباهات خود را مطرح می کنند ، یعنی در یک شرایط مطلوب  به گفت و گو  پرداخته  و نتیجه می گیرند . این شرایطی  است که در یک خانواده منسجم برقرار می  شود ، اما در یک خانواده  غیرمنسجم  هر کدام از افراد  در هر شرایطی که می  خواهد  حرف خود را می زند  و عملا  روابط مخدوش  است  و اغلب  گفت و گو ها  همراه  با توهین  و تحقیر است  و به نتیجه  مطلوبی  نمی رسد.

 

پس اگر خواستید  ارتباط  رضایت  بخشی  با اعضای  خانواده  یا افراد  اجتماع خود داشته  باشید  سعی کنید  ابتدا مخاطب خود و زمان و مکان را بشناسید، بر موضوع  گفت و گو  اشراف کامل داشته  و مسلط  صحبت کنید، به چشمان  مخاطب خود نگاه کنید، از لفاظی بپرهیزید و صادق و ساده و صمیمی باشید. مطمئنا  خاطره خوبی از آن گفت و گو در ذهنتان باقی می گذارید. 

 

 

آداب حرف زدن در سیره امامان

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هنگامی که موسی بن عمران علیه السلام با خضر علیه السلام ملاقات کرد موسی علیه السلام به وی گفت: مرا موعظه کن. خضر گفت: ای کسی که جویای دانشی! بدان که گوینده کمتر از شنونده خسته می‌شود، پس هیچ گاه اهل مجلس خود را خسته مکن. بحار / ۱ /۲ ۲۶

 

1 اثر کم سخن گفتن

قال علی علیه السلام: ان احببت سلامة نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفّر فکرک و یستیز قلبک. غرر الحکم / ۳۷۲۵

اگر سلامت نفس و وجودت و نیز پوشانده ماندن عیوبت را دوست داشتی گفتارت را کم کن و سکوتت را بسیار تا آنکه اندیشه‌ات بسیار و دلت روشن شود و مردم از دست تو در امان باشند.

 

2 اثر زیاد سخن گفتن

قال علی علیه السلام: من کثر کلامه کثر خطاؤ ه و من کثر خطاؤ ه قلّ حیاؤ ه و من قلّ حیاؤ ه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. بحار / ۷۱ / ۲۸۶

هر که کلامش زیاد شود. اشتباهاتش زیاد می‌شود و هر کس خطایش زیاد شود، شرم و حیایش کم می‌شود و آنکه حیایش کم شود، ورع و پرهیزگاری‌اش کم شود، و هر کسی خداترسی‌اش کم شود، قلبش می‌میرد و آنکه قلبش مُرد، در آتش افکنده شود.

 

3 بهترین سخن

الف- سخن راست؛ قال علی علیه السلام: خیرالکلام الصدق. غرر/۴ ۹۹بهترین حرف، حرف راست است ب- همراه با عمل؛ خیر المقال ما صدّقه الفعال. سفینة البحار / ۷ / ۳۸۳بهترین گفتار کلامی است که عمل و رفتار ثابتش کند. ج- ملال آور نباشد؛ قال علی علیه السلام: خیر الکلام ما لا یملّ و لا یقلّ. غرر الحکم / ۴۹۶۹بهترین کلام، گفتاری است که خسته کننده نباشد و از گوینده نکاهد. [یعنی جایگاه گوینده‌اش را پایین نیاورد] د- منظم و همه فهم؛ قال علی علیه السلام:احسن الکلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العامّ. غرر الحکم / ۳۳۰۴نیکوترین گفتار، کلامی است که منطق و نظم زیبایش کرده باشد و همه فهم باشد. ه-‍ متقن و استوار؛ قال علی علیه السلام: احسن القول السداد. غرر الحکم / ۲۸۶۵نیکوترین کلام، کلام استوار و محکم است. 

4- آداب سخن گفتن

1 پاکیزه باشد؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: ثلاث من ابواب البر: سخأ النفس و طیب الکلام و الصبر علی الاذی. محاسن / ۱ / ۶۶

سه چیز است که از جمله راه‌ها و درهای نیکی است: بخشندگی و سخاوت، خوبی گفتار و صبوری در مقابل آزارها

۲ زیبا باشد؛ قال علی علیه السلام: اجملوا فی الخطاب تسمعواجمیل الجواب.

غررالحکم /۲۵۶۸

در گفتار خود اختصار را پیشه کنید تا جوابهای نیکو بشنوید.

۳ خریدار داشته باشد؛ قال علی علیه السلام: لا تتکلّمن اذا لم تجد للکلام موقعا.غررالحکم / ۱۰۲۷۴

هرگاه برای حرف خود جایی نمی‌بینی حرف نزن

۴ نرم و ملایم باشد؛ قال علی علیه السلام: عوّد لسانک لین الکلام و بذل السلام یکثر محبّوک و یقلّ مبغوضک. غرر الحکم / ۶۲۳۱

زبانت را به گفتار نرم بگردان و سلام را هدیه کن تا دوستدارانت زیاد و دشمنانت کم شوند.

۵ از روی علم و آگاهی باشد؛ قال علی علیه السلام: لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارک بما تعلم.غرر الحکم / ۱۰۴۲۶

۶ بی فایده نباشد؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: من حسن اسلام المرء ترکه الکلام فیما لا یعنیه. بحار / ۲۸ / ۱۳۶

از نشانه‌های خوبی ایمانِ شخص این است که ایمانش او را از کلامی که سودی برایش ندارد باز دارد.

۷ مستهجن نباشد؛ قال علی علیه السلام: ایاک و مستهجن الکلام فانه یوغر القلوب.غرر الحکم / ۲۶۷۵

از کلام مستهجن بپرهیز که قلبها را به دشمنی و کینه می‌اندازد.

۸ پاسخ آن انسان را ناراحت ننماید؛ قال علی علیه السلام: لا تقولنّ ما یسئوک جوابه.غرر الحکم / ۱۰۱۵۵

حرفی که جوابش ناراحتت می‌کند را نگو

 

هنگام حرف زدن شش کار نکنید

بیشتر مواقع مستمعین از طریق چشم هایشان به سخنان شما گوش می سپارند. ایما و اشاره های شما بیانگر چیست؟ آیا ‌ در هنگام سخنرانی در یک جلسه مهم و معتبر، مطمئن و موثق ظاهر می شوید و یا اینکه فاقد اعتماد به نفس ، عصبی و ‌دستپاچه هستید؟مشکل از طرز ایستادن، حرکات صورت و ژست هایی که به خود می گیرید، آغاز می شود.

 

آقای" جو الن دیمیتریوس " عضو ‌مشاوران مشهور هیئت منصفه دادگاه می گوید: "زمانی که از هیئت منصفه دلیل قبول شهادت افراد را جویا می شویم، آنها ‌ا‌ظهارمی دارند که حرکات و ایما اشاره دو برابر چیزهای دیگر تاثیر گذار هستند."‌اما چگونه می توانید مهارت های غیرکلامی خود را افزایش دهید؟ از انجام حرکات نامناسب پرهیز کنید و در عوض حرکات جایگزینی که مناسب شرایط موجود هستند را انجام دهید. با این کار ‌شما متوجه تفاوت شـگرفی که در زندگی شما به وجود میآید، خواهید شد. در اینجا به 6 حرکت کُشنده که انجام آن باعث می شود مستمعین نسبت به گفته های ‌شما بی اهمیت شده و تحت تاثیر قرار نگیرند اشاره می‌کنیم. سعی نمایید از انجام آنها اجتناب کنید، آنگاه با یک چنین کار کوچکی تغییرات ‌چشمگیری در زندگی شما به وجود خواهد آمد.‌

 

نگاه به زمین به جای مخاطبان : این کار یعنی اینکه شما دچار کمبود اعتماد به نفس هستید، برای سخنرانی آماده نیستید و به همین دلـیـل عـصبی و ‌دستپاچه شده اید.‌در طول سخنرانی در حدود 90 درصد از کل زمان را به چشم های حضار نگاه کنید. بسیاری از افراد بیشتر وقت ‌خود را صرف نگاه کردن به زمین، پرده اسلاید و یا میزی که پیش روی آنها قرار دارد، می کنند. رهبران و مدیران موفق در حین ‌صحبت کردن مستقیما به چشم های شنوندگان خود نگاه می کنند.‌

 

خمیدگی: باداشتن چنین حالتی یعنی شما فاقد قدرت هستید و اعتماد به نفس خود را ازدست داده اید.‌اگر قرار است در طول مدت سخنرانی در جایی ثابت بایستید، بهتر است پاهای خود را به عرض شانه باز کنید ‌و اندکی به سمت جلو گرایش داشته باشید. در این حالت شانه ها نیز باید اندکی به سمت جلو متمایل شوند. در این ‌وضعیت شما اندکی مردانه تر جلوه می کنید. توجه داشته باشید که سر و ستون فقرات باید راست باشد. سعی کنید از ‌تریبون و یا سکویی که در جلوی شما قرار دارد به عنوان دستاویزی برای تکیه دادن استفاده نکنید.‌

 

تکان خوردن، جنبیدن و پیچ و تاب خوردن : اگر شما مدام تکان بخورید مفهومش این است که شما عصبی، دستپاچه و نا آرام بوده و از آمادگی لازم برخوردار نیستید.‌از تکان خوردن، دست بکشید. تکان های بی جا و بی مورد هیچ هدفی را در بر ندارند. این کارها کمبود صلاحیت و شایستگی و عدم توانایی ‌کنترل امور را بیان می کند.

 

بی حرکت ایستادن: این روش هم نشان می‌دهد شما انعطاف پذیر نبوده و فرد کسل کننده، بی انرژی و خسته کننده ای هستید. سعی کنید راه بروید، حرکت کنید. بیشتر افرادی که برای آموزش آداب سخنرانی مراجعه می‌کنند، دارای ‌این تصور غلط هستند که یک سخنران خوب باید سفت و سخت بر سر جای خود میخکوب شود. روشی که به آنها توصیه می‌شود این است که نه تنها راه رفتن قابل قبول است، بلکه خوشایند نیز می‌باشد. بسیاری از تجار بزرگ به میان مردم می روند و ‌دائما در حال حرکت هستند؛ البته حرکت هدفمند! شاید یک سخنران پویا و پر انرژی برای هدف خاصی از یک سمت اتاق به ‌طرف دیگر آن حرکت کند، اما اگر هیچ کسی درآن قسمت از اتاق حضور نداشته باشد بالطبع این حرکت او بی مورد ‌است و جزء موارد هدفمند به شمارنمی آید.علت اینکه من به متقاضیان خود پیشنهاد می کنم که قسمت کوتاهی از ‌سخنرانی هایشان را ضبط کنند نیز این است که می خواهم بدانم آیا حرکات خارج از محدوده انجام می دهند یا خیر؟‌

 

قرار دادن دست‌ها در داخل جیب:چنین حالتی به این مفهوم است که شما علاقه خاصی به مطلب مورد بحث ندارید و غیر متعهد و نا آرام هستید.‌در این قسمت راه حل ساده ای برای شما داریم؛ دست های خود را از جیبتان در آورید. تجار بزرگ هیچ گاه در ‌حین سخنرانی هردو دست خود را درون جیب هایشان قرار نمی دهند. قرار دادن یکی از دست ها در داخل جیب، در زمانی ‌که با دست دیگر در حال ژست و فیگور گرفتن هستید، قابل قبول می باشد.‌

 

استفاده از ژست های ساختگی: خیلی خوب است که بتوانید ژست های متفاوتی به خود بگیرید، فقط باید توجه داشته باشید که این کار را به ‌حد افراطی انجام ندهید. پژوهش ها ثـابت کرده اند ژست هایی که افراد به خود می گیرند منعکس کننده افکار بسیار ‌پیچیده ای است و همین ژست ها هستند که صلاحیت و شایستگی شما را به شنوندگان نشان می دهند. اما زمانی‌که از ‌ایما و اشاره های ساختگی استفاده می کنید، درست مثل انسان های متزور و ریا کار جلوه خواهید کرد.‌به عنوان مثال آقای بوش همیشه در سخنرانی های خود از ژست هایی استفاده می کرد که هیچ ارتباطی با گفته های او ‌نداشت. شاید او بیش از اندازه تحت آموزش قرار گرفته بود. درست مثل زمانی که صدا یک چیز باشد و تصویر چیز دیگر." ‌

۰

تحقیق در مورد اصول مشتری مداری

 تحقیق رایگان

تحقیق در مورد اصول مشتری مداری
تحقیق در مورد اصول مشتری مداری

 

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

 

مشتری مداری

 

در هندوستان بر سر در همه شرکتها لوحی آویخته اند و بر آن این کلمات را نوشته اند :

1-مشتری را ارباب خود بدانیم نه مزاحم

2-او رئیس ما است نه ما رئیس او

3-او تامین کننده زندگی ماست

این کلمات درحقیقت آموزه های مهاتما گاندی رهبر استقلال هند است که چگونگی کسب و کار را به هندی ها آموخت .

 

زمینه های فرهنگی

 موفقیت در کسب و کار به نوعی با زمینه های فرهنگی هر ملل ارتباط دارد ،برخی ملل اصولا توان جلب و حفظ مشتری را ندارند ، برعکس در برخی فرهنگها بسیاری از مولفه های فرهنگی به صورت نمادینه وجود دارد که میتواند به موفقیت فردی و جمعی در کسب و کار بینجامد.

 

مشتری کیست ؟

مشتری هر کسی است که :

1-در جامعه ما زندگی میکندو بالقوه از خدمات ما استفاده میکند .

2-با ما در نماس است و از خدمات ما استفاده میکند .

3-با ما کار میکند و در موسسه ما رفت و آمد دارد .

در برخورد با مشتری

* بهانه جویی نکنیم و از ارائه خدمات لازم طفره نرویم .

* حضور تعداد زیاد مشتریان را به  عنوان دلیلی برای ارائه خدمات ضعیف خود بهانه نکنیم .

اهمیت زبان

*در روابط اجتماعی از زبان مشترک وعمومی استفاده کنیم که قابل فهم باشد .

*از زبان عامیانه و اصطلاحات خاص استفاده نکنیم .

 

 

از دست دادن مشتری دو ضرر دارد

1-کمبود مشتری

2-بدنامی یا سود شهرت

قانون طلایی

با مشتری آن گونه رفتار کنید که او می خواهد . رمز پایداری مشتری در همین رفتار است .

 

انتظارات مشتری

اختلاف نظر بین ما و مشتری :

ما بر اساس آنچه خود برای مشتری تعریف کرده ایم به او خدمت ارائه می دهیم . در حالی که باید بدانیم مشتری چه می خواهد وخدمات خود را با نیاز او تطبیق دهیم .

اختلا رفتار :

ما آنگونه با مشتری رفتار میکنیم که به تصور خودمان درست است . گاه به صورت تجربی آن گونه که در موسسات دیگر با ما رفتار شده با دیگران رفتار میکنیم ، در حالی که مشتری توقع دیگری دارد.

چند فرمان مشتری مداری

1-  مشتری را هرگز مزاحم ندانیم .

2- با مشتری دوستانه برخورد کنیم .

3-فراموش نکنیم که ما ارائه دهنده خدمات هستیم .

4- به مشتری انرژی مثبت بدهیم . مهربان ومثبت باشیم .

5-رضایت مشتری را مقدم بر رضایت خود قرار دهیم .

6- رضایت مشتری شرط اول موفقیت ما است .


۱

مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

 تحقیق رایگان

مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید
مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

شاخه ی فنی و حرفه ایی پایه دهم صفحه۱۱۳مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

از قدیم همیشه گفته اند که عجله کار شیطان است یعنی انسان عجول همیشه به حرف شیطان گوش می دهد و مطابق درخواست او عمل می کند و چیزی که شیطان فرمان دهد مسلما به نفع ما نیست و به ضرر ما است. بنابراین ما باید خلاف آن عمل کنیم و با صبر و شکیبایی کارهای خود را انجام دهیم،

 

با صبر در کارها و تمرکز کردن و دقت در کارها علاوه بر افزایش عملکرد و دقت در کار موجب سربلندی ما و پیشرفت روز افزون ما و صعود پله های ترقی ما خواهد شد. انسان عاقل همیشه برای انجام کارهای خود با صبر و تفکر تصمیمات خود را ارزیابی و در نهایت دست به عمل می زند و با دقت فراوان آن را به اتمام می رساند. انسان جاهل همیشه در همه ی کارها عجول است و همیشه تنها به انجام کار فکر می کند و به ظرافت و جامع بودن آن توجهی ندارد.

 

ضرب المثلی که از قدیم سفری طولانی را طی کرده و به زمان حال رسیده، بسیار نیکو گفته شده است. یعنی انسانی که عجول نیست و در کارها صبر پیشه کند حتی می تواند از غیرممکن ها، ممکن بسازد. یعنی از غوره ایی که حتی تصورش را نمی شود که حلوا ساخته شود، حلوا بسازد،

 

بنابراین ما نیز باید از همین سنین کم خودمان و به فرزندانمان همیشه یادآور شویم و بیاموزیم که در هر کاری با صبر و دقت می توان راحت تر به نتیجه مطلوب دست یافت و با شتاب بیهوده در کارها تنها به خود ضرر رساند و این عجله ی ما می تواند خسارت های کم یا زیادی به ما وارد نماید و گاه این خسارت ها می توانند قابل جبران نباشد و یا حتی جان کسی را به خطر بیندازد.

 

بنابراین همیشه باید صبر را در یکی از درجات اولیه ی انجام کارهای خود قرار دهیم و با استفاده از آن به بهترین درجات زندگی دست یابیم. نظر شما در این باره چیست؟

سایت علمی و پژوهشی آسمان

داستان گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی . . .

 زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به آن رو شده بود قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها خوش و بش می کرد اما چه اتفاقی افتاده بود که چند ماهی با کوچکترین مسئله عصبانی می شود و سر دیگران داد و فریاد می کند؟

آن مرد مهربان و بذله گو الآن به آدمی ترسناک و عصبی مزاج تبدیل شده است. زن هر چه که به ذهنش می رسید و هر راهی را که می دانست رفت اما دریغ از اینکه چیزی عوض شود.

 روزی به ذهنش رسید به نزد راهبی که در کوهستان زندگی می کند برود تا معجونی بگیرد و به خورد شوهرش دهد، شاید چاره ای شود ! از اینرو بود که زن راه سخت و دشوار کوهستان را پیش گرفت و بعد از ساعتها عبور از مسیرهای سخت، خود را به کلبه ی راهب رساند، قصه ی خودش را به او گفت و در انتظار نشست که ببیند چه معجونی را برایش می سازد.

راهب نگاهی به زن کرد و گفت: چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است. ببر کوهستان؟ آن حیوان وحشی؟راهب در پاسخ گفت: بله هر وقت تار مویی از سبیل ببر کوهستان را آوردی چیزی برایت می سازم که شوهرت را درمان کند و زن در حالتی از امید و یاس به خانه برگشت.

 نیمه شب از خواب برخاست. غذایی را که آماده کرده بود، برداشت و روانه ی کوهستان شد آن شب خود را به نزدیکی غاری رساند که ببر در آن زندگی می کرد از شدت ترس بدنش می لرزید اما مقاومت کرد. آن شب ببر بیرون نیامد. چندین شب دیگر این عمل را تکرار کرد هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد تا آنکه یک شب ببر وحشی کوهستان غرش کنان از غار بیرون آمد اما فقط ایستاد و به اطراف نگاهی کرد. باز هم زن شبهای متوالی رفت و رفت. هر شبی که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند.

این مسئله چهار ماه طول کشید تا اینکه در یکی از آن شبها، ببر که دیگر خیلی نزدیک شده بود و بوی غذا به مشامش می خورد، آرام آرام نزدیکتر شد و شروع به غذا خوردن کرد. زن خیلی خوشحال شد. چندین ماه دیگر اینگونه گذشت.

طوری شده بود که ببر بر سر راه می ایستاد و منتظر آن زن می ماند زن نیز هر گاه به ببر می رسید در حالی که سر او را نوازش می کرد به ملایمت به او غذا می داد، هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی، ترس و وحشتی در میان نبود و هر شب آن زن با طی راه سخت و دشوار کوهستان برای ببر غذا می برد و در حالی که سر او را در دامن خود می گذاشت، دست نوازش بر مویش می کشید چند ماه دیگر نیز اینگونه گذشت تا آنکه شبی زن به ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند و روانه ی خانه اش شد.

صبح که شد، شادمان به کوهستان نزد آن راهب رفت تار موی سبیل ببر را مقابل او گذاشت و در انتظار نشست. فکر می کنید آن راهب چه کرد؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود.

زن، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید. راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت: ”مرد تو از آن ببر کوهستان، بدتر نیست، توئی که توانستی با صبر و حوصله، عشق و محبت خودت را نثار حیوان کوهستان کنی و آن ببر را رام خودت سازی،

در وجود تو نیرویی است که گواهی می دهد توان مهار خشم شوهرت را نیز داری، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دورساز

جمله روز :  اگر در اولین قدم موفقیت نصیب ما می شد سعی و عمل دگر معنی نداشت . موریس مترلینگ


سایت علمی و پژوهشی آسمان

داستان دوم :

داستان ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنهاخواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پراز امید شکفتن.

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا وعطرآگین.. و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد وگفت:

همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!اگر در ”زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ”بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛ در راه های سخت صبر و پایداری کن، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.

سایت علمی و پژوهشی آسمان

انشا درباره ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

توی یه موزه‌ی معروف که با سنگ های مرمر کف پوش شده بود, مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بودند که مردم از راه های دور و نزدیک واسه دیدنش به اونجا می اومدن. و کسی نبود که اونو ببینه و لب به تحسین باز نکنه. یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود؛ با مجسمه؛ شروع به حرف زدن کرد و گفت:

 “این؛ منصفانه نیست! چرا همه پا روی من می ذارن تا تورو تحسین کنن؟! مگه یادت نیست؟! ما هر دومون توی یه معدن بودیم,مگه نه؟این عادلانه نیست! من خیلی شاکیم!”

 مجسمه لبخندی زد و آروم گفت:

 “یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه, چقدر سرسختی و مقاومت کردی؟”سنگ پاسخ داد: “آره ؛آخه ابزارش به من آسیب میرسوند.” آخه گمون کردم می خواد آزارم بده. آخه تحمل اون همه دردو رنج رو نداشتم.” و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که:

 

ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیز بی نظیری بسازه. به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم . به طور حتم در پی این رنج ؛گنجی هست.پس بهش گفتم : “هرچی میخوای ضربه بزن ؛بتراش و صیقل بده!” و درد کارهاش و لطمه هائی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم.و هر چی بیشتر می شدن؛بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر بشم! پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا میذارن و بی توجه عبور می کنن.”

 آره عزیز! رنج و سختی ها هدایای خالق مهربون هستیه به من و تو . و یادمون باشه قراره اون قدر مهم و پرارزش بشیم که خودمون هم نمی تونیم از الان باور و تصور کنیم. البته به شرط اینکه ازین به بعد به هر مسئله و مشکلی که برامون پیش اومد با صورتی گشاده سلام کنیم

سایت علمی و پژوهشی آسمان


 برداشت از مثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

قدرت اراده در افرادی که صبر را پیشه خود ساخته اند قوی می شود و با قوی شدن قدرت اراده، مشکلات و سختیها به راحتی حل می شوند. خداوند می فرماید: صبر کن بر آنچه به تو اصابت می کند، به درستی که این از امور عزیمه است.

انگیزه مهمی که اهل بیت اطهار ما را به صبر و شکیبایی امر فرموده اند این است که صبر وسیله قبولی در امتحانات الهی است. به وسیله صبر انسان می تواند در برابر مشکلات و گرفتاریهایی که به عنوان آزمایش برای او پیش می آید ایمان و اعتقاد خود را اثبات کند. اولیاء خدا همه در این امتحان شرکت کرده اند و توانسته اند در نابسامانی شدید خود را تسلیم مشیت خداوند قرار دهند.

 تحقیق در مورد گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

جهان آدمی بدون درد و رنج متصور نیست. پیمانه­ی هر کسی تا بدان­جا که گنجایش و وسعت داشته باشد، با گرفتاری­ها در هم آمیخته است؛( لقد خلقنا الانسان فی کبد) (۱)

 وقتی در این روزها تاریخ را ورق میزنیم، ایام اسارت اهل بیت (ع) را می بینیم.بعد از واقعه خونین عاشورا زنان و کودکان رسالت خویش را برای برملا کردن چهره ظلم آغاز کردند و این کار با صبر میسر بود.وچه زیبا بار مسوولیت بزرگ را بر زمین نهادند و چهره نقاب کشیده یزیدیان را بر ملا کردند.

 در زندگی های امروزی صبر دُر نایابی شده که همه بگونه دنبال آن میگردند اما هیچگاه بدرستی ازآن استفده نمیکنند . با توجیهات گوناگون و سرعت زیاد میخواهند پله های ترقی را طی کنند وبه مراتب بالای دنیایی و معنوی برسند در حالی که نمی دانند که هیچ کاری بنتیجه و انجام شیرین نمی رسد مگربا صبر.

 گویند سنگ لعل شود در مقام صبر         آری شود ولیک به خون جگر شود (حافظ)

 برداشت غلط مردم از صبر این است که باید سکوت کرد ، تسلیم شد و یا از تلاش دست کشید .و این خلاف معنای واقعی صبر است که به معنی حفظ خود از اضطراب و ارامش یافتن است.

 پیامبر رحمت ما(ص) صبر را سه گونه تقسیم میکند: صبر بر معصیت و صبر بر طاعت خدا و صبر بر مصیبت (۲)

 منظور از صبر بر طاعت ایستادگی در برابر مشکلات اطاعت فرمان الهی است، مثل صبر در برابر انجام واجبات مانند نماز و روزه و غیره. منظور از صبر بر معصیت ، ایستادگی در برابر هوا و هوس و ترک معصیت و نافرمانی خدا است. منظور از صبر بر مصیبت، مقاومت در برابر ناملایمات زندگی و بلایای طبیعی و بیماری ها و مشکلات زندگی است.

 صبر کن حافظ به سختی روز و شب                   عاقبت روزی بیابی کام را

۰

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

 تحقیق رایگان

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲
 انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

 

انشا شماره 1 :

در کره ی خاکی زیر سقف بزرگ آسمان، خانواده ایی کوچک زندگی می کرد ، شغل مرد تجارت بود و خرید و فروش مزارع و املاک در شهر را برعهده داشت. زندگیشان می گذشت و شاد و خرم زندگی می کردند، آنها روزهای خوبی را در دفتر خاطراتشان به ثبت می رساندند.

در یکی از روزها مرد خانواده وارد بازار شهر شد و یکی از دوستان قدیمی خود را دید و بسیار خوشحال شد. او به گفت و گو با دوستش پرداخت.دوستش به او پیشنهاد کاری سودمند را داد و مرد نیز که بعد از سالها دوستش را دیده بود بسیار شاد بود، از این ملاقات خیلی سریع پیشنهاد شراکت را پذیرفت و با دوستش قول و قرار گذاشت.

آنها با هم نقشه ی پیروزی خود را کشیدند و در این میان قرار شد که مرد هر چه را دارد به میان بگذارد و به دنبال سود کلانی به دست بیاورد. مرد هر چه را که داشت فروخت و پولش را نقد کرد و به پیش دوستش برد تا با این کار حسن نیت خود را نشان دهد و وارد شراکت شود.

گذشت و گذشت اما خبری از دوستش نشد. پرسان پرسان به دنبال دوستش به بازار رفت، اما هر چه بیشتر می گشت کمتر خبری از دوستش پیدا می کرد.

بعد از گذشت مدتی که هم چنان به دنبال دوستش بود خبری از او به گوشش رسید که از شهر رفته و همه پول ها را با خود برده است. مرد که بسیار از حماقت خود پشیمان بود بر سر خود کوبید و های های گریه کرد، زیرا که تمام دار و ندارش را فروخته بود.

او آن زمان بود که فهمید عجله کار شیطان است و هیچ وقت نباید در چنین مواردی عجله و بی دقتی کرد.

 

انشاء دوم

مثل ها حکایت گر داستان ها و سرگذشت حال انسان هایی هستند که در زمان گذشته زندگی می کردند و درس های زندگی خود را برای آیندگان به یادگار گذاشتن تا ما نیز از آن ها بهره بگیریم و مثل های آن ها را سرمشق راه و زندگی خود قرار دهیم، با صبر و شکیبایی در انجام کارها و تصمیمات زندگی همه ی هدف ها مورد ارزیابی  و آزمایش قرار می گیرند و با دقت فراوان به انجام می رسانند.

اما کسانی که در همه ی کارهای خود عجله دارند ،تنها به انجام کار عمل می کنند و نتیجه ی کار و درستی کار برایشان اهمیتی ندارد، همانطور که همه می دانیم با عجله کردن در کار علاوه بر نگرفتن نتیجه ی مطلوب اغلب خسارت هایی نیز به ما وارد می شود که این خسارت ها می توانند جانی و مالی باشند و گاه می توانند غیرقابل جبران باشند و یک زندگی را تباه کنند. همانطور که گفته شد، عجله کار شیطان است، 

همان شیطانی که همیشه ما را وادار به انجام کارهایی می کند که به صلاح ما نیستند و به ما ضرر می رسانند. مثل اینکه لحظه ی آخر از خواب بیدار شویم و از عجله ی زیاد صبحانه نخوریم و به مدرسه برویم. این صبحانه نخوردن مثالی از ضرر رساندن است که طی طولانی مدت بیماری های زیادی را پشت سر خود به همراه دارد. انسان عاقل و باهوش همیشه در کارها صبوری خرج می کند و از شتاب بیهوده و تصمیمات عجولانه دوری می کند 

تا در نهایت به نتیجه مطلوب دست یابد در حالی که با عجله کردن در کارها تنها به خودش ضرر می رسد و هرگز نمی تواند به هدف زندگی خود دست یابد و همیشه سرافکنده و نادم باقی می ماند. مطمئنا در اطراف ما همیشه انسان هایی بوده اند که با عجله کردن زندگی خود را تباه کرده اند. بنابراین با دیدن آن ها و درس گرفتن از عاقبت آن ها همیشه صبر و شکیبایی را پیشگام در زندگی خود قرار دهیم تا در زندگی سربلند و پیروز باشیم