راهنما :
با خیال راحت خرید کنید .پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست .در صورت هرگونه مشکل در خرید آنلاین و دریافت فایل با شماره 09159886819 - صارمی اسمس بدهید .

۱

مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

 تحقیق رایگان

مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید
مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

شاخه ی فنی و حرفه ایی پایه دهم صفحه۱۱۳مثل نویسی برداشت خود را از مثل اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی بنویسید

از قدیم همیشه گفته اند که عجله کار شیطان است یعنی انسان عجول همیشه به حرف شیطان گوش می دهد و مطابق درخواست او عمل می کند و چیزی که شیطان فرمان دهد مسلما به نفع ما نیست و به ضرر ما است. بنابراین ما باید خلاف آن عمل کنیم و با صبر و شکیبایی کارهای خود را انجام دهیم،

 

با صبر در کارها و تمرکز کردن و دقت در کارها علاوه بر افزایش عملکرد و دقت در کار موجب سربلندی ما و پیشرفت روز افزون ما و صعود پله های ترقی ما خواهد شد. انسان عاقل همیشه برای انجام کارهای خود با صبر و تفکر تصمیمات خود را ارزیابی و در نهایت دست به عمل می زند و با دقت فراوان آن را به اتمام می رساند. انسان جاهل همیشه در همه ی کارها عجول است و همیشه تنها به انجام کار فکر می کند و به ظرافت و جامع بودن آن توجهی ندارد.

 

ضرب المثلی که از قدیم سفری طولانی را طی کرده و به زمان حال رسیده، بسیار نیکو گفته شده است. یعنی انسانی که عجول نیست و در کارها صبر پیشه کند حتی می تواند از غیرممکن ها، ممکن بسازد. یعنی از غوره ایی که حتی تصورش را نمی شود که حلوا ساخته شود، حلوا بسازد،

 

بنابراین ما نیز باید از همین سنین کم خودمان و به فرزندانمان همیشه یادآور شویم و بیاموزیم که در هر کاری با صبر و دقت می توان راحت تر به نتیجه مطلوب دست یافت و با شتاب بیهوده در کارها تنها به خود ضرر رساند و این عجله ی ما می تواند خسارت های کم یا زیادی به ما وارد نماید و گاه این خسارت ها می توانند قابل جبران نباشد و یا حتی جان کسی را به خطر بیندازد.

 

بنابراین همیشه باید صبر را در یکی از درجات اولیه ی انجام کارهای خود قرار دهیم و با استفاده از آن به بهترین درجات زندگی دست یابیم. نظر شما در این باره چیست؟

سایت علمی و پژوهشی آسمان

داستان گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی . . .

 زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به آن رو شده بود قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها خوش و بش می کرد اما چه اتفاقی افتاده بود که چند ماهی با کوچکترین مسئله عصبانی می شود و سر دیگران داد و فریاد می کند؟

آن مرد مهربان و بذله گو الآن به آدمی ترسناک و عصبی مزاج تبدیل شده است. زن هر چه که به ذهنش می رسید و هر راهی را که می دانست رفت اما دریغ از اینکه چیزی عوض شود.

 روزی به ذهنش رسید به نزد راهبی که در کوهستان زندگی می کند برود تا معجونی بگیرد و به خورد شوهرش دهد، شاید چاره ای شود ! از اینرو بود که زن راه سخت و دشوار کوهستان را پیش گرفت و بعد از ساعتها عبور از مسیرهای سخت، خود را به کلبه ی راهب رساند، قصه ی خودش را به او گفت و در انتظار نشست که ببیند چه معجونی را برایش می سازد.

راهب نگاهی به زن کرد و گفت: چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است. ببر کوهستان؟ آن حیوان وحشی؟راهب در پاسخ گفت: بله هر وقت تار مویی از سبیل ببر کوهستان را آوردی چیزی برایت می سازم که شوهرت را درمان کند و زن در حالتی از امید و یاس به خانه برگشت.

 نیمه شب از خواب برخاست. غذایی را که آماده کرده بود، برداشت و روانه ی کوهستان شد آن شب خود را به نزدیکی غاری رساند که ببر در آن زندگی می کرد از شدت ترس بدنش می لرزید اما مقاومت کرد. آن شب ببر بیرون نیامد. چندین شب دیگر این عمل را تکرار کرد هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد تا آنکه یک شب ببر وحشی کوهستان غرش کنان از غار بیرون آمد اما فقط ایستاد و به اطراف نگاهی کرد. باز هم زن شبهای متوالی رفت و رفت. هر شبی که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند.

این مسئله چهار ماه طول کشید تا اینکه در یکی از آن شبها، ببر که دیگر خیلی نزدیک شده بود و بوی غذا به مشامش می خورد، آرام آرام نزدیکتر شد و شروع به غذا خوردن کرد. زن خیلی خوشحال شد. چندین ماه دیگر اینگونه گذشت.

طوری شده بود که ببر بر سر راه می ایستاد و منتظر آن زن می ماند زن نیز هر گاه به ببر می رسید در حالی که سر او را نوازش می کرد به ملایمت به او غذا می داد، هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی، ترس و وحشتی در میان نبود و هر شب آن زن با طی راه سخت و دشوار کوهستان برای ببر غذا می برد و در حالی که سر او را در دامن خود می گذاشت، دست نوازش بر مویش می کشید چند ماه دیگر نیز اینگونه گذشت تا آنکه شبی زن به ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند و روانه ی خانه اش شد.

صبح که شد، شادمان به کوهستان نزد آن راهب رفت تار موی سبیل ببر را مقابل او گذاشت و در انتظار نشست. فکر می کنید آن راهب چه کرد؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود.

زن، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید. راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت: ”مرد تو از آن ببر کوهستان، بدتر نیست، توئی که توانستی با صبر و حوصله، عشق و محبت خودت را نثار حیوان کوهستان کنی و آن ببر را رام خودت سازی،

در وجود تو نیرویی است که گواهی می دهد توان مهار خشم شوهرت را نیز داری، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دورساز

جمله روز :  اگر در اولین قدم موفقیت نصیب ما می شد سعی و عمل دگر معنی نداشت . موریس مترلینگ


سایت علمی و پژوهشی آسمان

داستان دوم :

داستان ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنهاخواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پراز امید شکفتن.

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا وعطرآگین.. و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد وگفت:

همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!اگر در ”زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ”بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛ در راه های سخت صبر و پایداری کن، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.

سایت علمی و پژوهشی آسمان

انشا درباره ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

توی یه موزه‌ی معروف که با سنگ های مرمر کف پوش شده بود, مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بودند که مردم از راه های دور و نزدیک واسه دیدنش به اونجا می اومدن. و کسی نبود که اونو ببینه و لب به تحسین باز نکنه. یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود؛ با مجسمه؛ شروع به حرف زدن کرد و گفت:

 “این؛ منصفانه نیست! چرا همه پا روی من می ذارن تا تورو تحسین کنن؟! مگه یادت نیست؟! ما هر دومون توی یه معدن بودیم,مگه نه؟این عادلانه نیست! من خیلی شاکیم!”

 مجسمه لبخندی زد و آروم گفت:

 “یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه, چقدر سرسختی و مقاومت کردی؟”سنگ پاسخ داد: “آره ؛آخه ابزارش به من آسیب میرسوند.” آخه گمون کردم می خواد آزارم بده. آخه تحمل اون همه دردو رنج رو نداشتم.” و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که:

 

ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیز بی نظیری بسازه. به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم . به طور حتم در پی این رنج ؛گنجی هست.پس بهش گفتم : “هرچی میخوای ضربه بزن ؛بتراش و صیقل بده!” و درد کارهاش و لطمه هائی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم.و هر چی بیشتر می شدن؛بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر بشم! پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا میذارن و بی توجه عبور می کنن.”

 آره عزیز! رنج و سختی ها هدایای خالق مهربون هستیه به من و تو . و یادمون باشه قراره اون قدر مهم و پرارزش بشیم که خودمون هم نمی تونیم از الان باور و تصور کنیم. البته به شرط اینکه ازین به بعد به هر مسئله و مشکلی که برامون پیش اومد با صورتی گشاده سلام کنیم

سایت علمی و پژوهشی آسمان


 برداشت از مثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

قدرت اراده در افرادی که صبر را پیشه خود ساخته اند قوی می شود و با قوی شدن قدرت اراده، مشکلات و سختیها به راحتی حل می شوند. خداوند می فرماید: صبر کن بر آنچه به تو اصابت می کند، به درستی که این از امور عزیمه است.

انگیزه مهمی که اهل بیت اطهار ما را به صبر و شکیبایی امر فرموده اند این است که صبر وسیله قبولی در امتحانات الهی است. به وسیله صبر انسان می تواند در برابر مشکلات و گرفتاریهایی که به عنوان آزمایش برای او پیش می آید ایمان و اعتقاد خود را اثبات کند. اولیاء خدا همه در این امتحان شرکت کرده اند و توانسته اند در نابسامانی شدید خود را تسلیم مشیت خداوند قرار دهند.

 تحقیق در مورد گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

جهان آدمی بدون درد و رنج متصور نیست. پیمانه­ی هر کسی تا بدان­جا که گنجایش و وسعت داشته باشد، با گرفتاری­ها در هم آمیخته است؛( لقد خلقنا الانسان فی کبد) (۱)

 وقتی در این روزها تاریخ را ورق میزنیم، ایام اسارت اهل بیت (ع) را می بینیم.بعد از واقعه خونین عاشورا زنان و کودکان رسالت خویش را برای برملا کردن چهره ظلم آغاز کردند و این کار با صبر میسر بود.وچه زیبا بار مسوولیت بزرگ را بر زمین نهادند و چهره نقاب کشیده یزیدیان را بر ملا کردند.

 در زندگی های امروزی صبر دُر نایابی شده که همه بگونه دنبال آن میگردند اما هیچگاه بدرستی ازآن استفده نمیکنند . با توجیهات گوناگون و سرعت زیاد میخواهند پله های ترقی را طی کنند وبه مراتب بالای دنیایی و معنوی برسند در حالی که نمی دانند که هیچ کاری بنتیجه و انجام شیرین نمی رسد مگربا صبر.

 گویند سنگ لعل شود در مقام صبر         آری شود ولیک به خون جگر شود (حافظ)

 برداشت غلط مردم از صبر این است که باید سکوت کرد ، تسلیم شد و یا از تلاش دست کشید .و این خلاف معنای واقعی صبر است که به معنی حفظ خود از اضطراب و ارامش یافتن است.

 پیامبر رحمت ما(ص) صبر را سه گونه تقسیم میکند: صبر بر معصیت و صبر بر طاعت خدا و صبر بر مصیبت (۲)

 منظور از صبر بر طاعت ایستادگی در برابر مشکلات اطاعت فرمان الهی است، مثل صبر در برابر انجام واجبات مانند نماز و روزه و غیره. منظور از صبر بر معصیت ، ایستادگی در برابر هوا و هوس و ترک معصیت و نافرمانی خدا است. منظور از صبر بر مصیبت، مقاومت در برابر ناملایمات زندگی و بلایای طبیعی و بیماری ها و مشکلات زندگی است.

 صبر کن حافظ به سختی روز و شب                   عاقبت روزی بیابی کام را

۰

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

 تحقیق رایگان

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲
 انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

 

انشا شماره 1 :

در کره ی خاکی زیر سقف بزرگ آسمان، خانواده ایی کوچک زندگی می کرد ، شغل مرد تجارت بود و خرید و فروش مزارع و املاک در شهر را برعهده داشت. زندگیشان می گذشت و شاد و خرم زندگی می کردند، آنها روزهای خوبی را در دفتر خاطراتشان به ثبت می رساندند.

در یکی از روزها مرد خانواده وارد بازار شهر شد و یکی از دوستان قدیمی خود را دید و بسیار خوشحال شد. او به گفت و گو با دوستش پرداخت.دوستش به او پیشنهاد کاری سودمند را داد و مرد نیز که بعد از سالها دوستش را دیده بود بسیار شاد بود، از این ملاقات خیلی سریع پیشنهاد شراکت را پذیرفت و با دوستش قول و قرار گذاشت.

آنها با هم نقشه ی پیروزی خود را کشیدند و در این میان قرار شد که مرد هر چه را دارد به میان بگذارد و به دنبال سود کلانی به دست بیاورد. مرد هر چه را که داشت فروخت و پولش را نقد کرد و به پیش دوستش برد تا با این کار حسن نیت خود را نشان دهد و وارد شراکت شود.

گذشت و گذشت اما خبری از دوستش نشد. پرسان پرسان به دنبال دوستش به بازار رفت، اما هر چه بیشتر می گشت کمتر خبری از دوستش پیدا می کرد.

بعد از گذشت مدتی که هم چنان به دنبال دوستش بود خبری از او به گوشش رسید که از شهر رفته و همه پول ها را با خود برده است. مرد که بسیار از حماقت خود پشیمان بود بر سر خود کوبید و های های گریه کرد، زیرا که تمام دار و ندارش را فروخته بود.

او آن زمان بود که فهمید عجله کار شیطان است و هیچ وقت نباید در چنین مواردی عجله و بی دقتی کرد.

 

انشاء دوم

مثل ها حکایت گر داستان ها و سرگذشت حال انسان هایی هستند که در زمان گذشته زندگی می کردند و درس های زندگی خود را برای آیندگان به یادگار گذاشتن تا ما نیز از آن ها بهره بگیریم و مثل های آن ها را سرمشق راه و زندگی خود قرار دهیم، با صبر و شکیبایی در انجام کارها و تصمیمات زندگی همه ی هدف ها مورد ارزیابی  و آزمایش قرار می گیرند و با دقت فراوان به انجام می رسانند.

اما کسانی که در همه ی کارهای خود عجله دارند ،تنها به انجام کار عمل می کنند و نتیجه ی کار و درستی کار برایشان اهمیتی ندارد، همانطور که همه می دانیم با عجله کردن در کار علاوه بر نگرفتن نتیجه ی مطلوب اغلب خسارت هایی نیز به ما وارد می شود که این خسارت ها می توانند جانی و مالی باشند و گاه می توانند غیرقابل جبران باشند و یک زندگی را تباه کنند. همانطور که گفته شد، عجله کار شیطان است، 

همان شیطانی که همیشه ما را وادار به انجام کارهایی می کند که به صلاح ما نیستند و به ما ضرر می رسانند. مثل اینکه لحظه ی آخر از خواب بیدار شویم و از عجله ی زیاد صبحانه نخوریم و به مدرسه برویم. این صبحانه نخوردن مثالی از ضرر رساندن است که طی طولانی مدت بیماری های زیادی را پشت سر خود به همراه دارد. انسان عاقل و باهوش همیشه در کارها صبوری خرج می کند و از شتاب بیهوده و تصمیمات عجولانه دوری می کند 

تا در نهایت به نتیجه مطلوب دست یابد در حالی که با عجله کردن در کارها تنها به خودش ضرر می رسد و هرگز نمی تواند به هدف زندگی خود دست یابد و همیشه سرافکنده و نادم باقی می ماند. مطمئنا در اطراف ما همیشه انسان هایی بوده اند که با عجله کردن زندگی خود را تباه کرده اند. بنابراین با دیدن آن ها و درس گرفتن از عاقبت آن ها همیشه صبر و شکیبایی را پیشگام در زندگی خود قرار دهیم تا در زندگی سربلند و پیروز باشیم

۰

16 - پروژه آمار آیا ارتباطی بین دروس تفهیمی و دروس حفظی وجود دارد؟

 پروژه آمار

16 - پروژه آمار آیا ارتباطی بین دروس تفهیمی و دروس حفظی وجود دارد؟
16 - پروژه آمار آیا ارتباطی بین دروس تفهیمی و دروس حفظی وجود دارد؟

 نمونه پروژه آمار

 

معرفی :

پروژه آماری پروژه  آمار آیا ارتباطی بین دروس تفهیمی و دروس حفظی وجود دارد؟   - بصورت ورد و قابل ویرایش - تعداد صفحات سی و نه صفحه

- قیمت دو هزار تومان - فهرست مطالب در زیر آمده است :

فهرست                                                                                                                                              

مقدمه

جمع آوری داده ها

تجزیه و تحلیل داده ها

جدول فراوانی مربوط به جواب های سوال 1

جدول فراوانی مربوط به جواب های سوال 2

جدول فراوانی مربوط به جواب های سوال 3

جدول فراوانی مربوط به سوال 4

جدول فراوانی مربوط به سوال 5

نمودار میله ای مربوط به رابطه بین سوال 4و5

جدول فراوانی مربوط به سوال 6

نمراتی که دانش آموزان به خودشان دادند

مرتب شده اعداد

جدول فراوانی مربوط به نمرات دانش آموزان به دروس تفهیمی

نمودارساقه و برگ مربوط به داده های سوال 7

نمودار جعبه ای مربوط به سوال 8

نمودار میله ای  چگونگی عملکرد

نمودار دایره ای

مرتب شده داده ها

جدول فراوانی مربوط به سوال 8

نمودار ساقه و برگ مربوط به سوال 8

ارزیابی مشکلات

نتیجه گیری

پیشنهاد

ضمیمه

منابع و مآخذ

برای اطمینان شما فایل پی دی اف کامل این پروژه آماری فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . ابتدا مشاهده نمائید و درصورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش این پروژه آماری را با قیمت فقط دو هزار تومان از لینک خرید و بصورت آنلاین دریافت نمائید . ابتدا فایل پی دی اف را از لینک زیر مشاهده نمائید :


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/DOKMEMO.jpg

 

در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این پروژه  آماری را باقیمت فقط  دو هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید .

راهنمای خرید :   برای خرید انلاین ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید .   تا وارد صفحه خرید آنلاین شوید .درصفحه خرید آنلاین نام و نام خانوادگی ، شماره موبایل و ایمیل خود را وارد کنید .و بر روی خرید کلیک نمائید. تا وارد صفحه در گاه بانک شوید .بعد از وارد کردن مشخصات کارت ، وارد صفحه دانلود فایل می شوید که بصورت مستقیم می توانید آن را دانلود کنید ، همچنین علاوه بر دانلود مستقیم ، لینک دانلود به ایمیل شما نیز فرستاده می شود -   لینک خرید :

http://up.asemankafinet.ir/view/1543587/submit.gif

 

 

توجه (سایر پرو ژه های آماری ) :

همچنین می توانید با کلیک بر روی عکس زیر سایر پرو ژه های آماری آماده و مناسب را ببینید و براحتی خرید نمائید . بر روی عکس زیر کلیک نمائید :


http://up.asemankafinet.ir/view/2485383/%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%20%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87%20%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg

۰

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

 تحقیق رایگان

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

پایه یازدهم شاخه فنی و حرفه ای و کار و دانش مثل نویسی صفحه۳۴از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

 

انشاء

 همیشه که نباید همه ی حرف ها و انتقادهایی که به ما گفته می شود را به جان دل پذیرفت و عمل کرد، اگر اینطور بود از ما و شخصیت واقعی ما چیزی باقی نمی ماند و تبدیل می شدیم به صفاتی که به ما نسبت داده شده و شبیه عروسک کوکی که ما را به هر طور که می خواهند کوک می کنند و رها می کنند ،

گاهی باید بعضی از حرف ها را از گوشی بگیریم و از گوش دیگر خود در کنیم یعنی حرف دیگران را گوش دهیم اما نباید که همه ی حرف هایی که به ما گفته می شود را انجام دهیم یا برایمان مورد اهمیت شود، مثل حرف های دو بهم زنی یا غیبت یا دروغ هایی که می شنویم و یا حتی انتقادهای نابه جایی که از ما گفته می شود، شاید بعضی از آن در کامل شدن شخصیت ما، حائز اهمیت باشد و یا به نفع ما باشد،

می توانیم حرف های خوب را ز حرف های بد گلچین کنیم و آنچه را که به ضرر ماست و اهمیتی ندارد از ذهن و قلب و گوش خود بیرون کنیم زیرا با فکر کردن به اینگونه حرف ها یا گوش کردن یا توجه نشان دادن تنها مغز ما درگیر چیزهای بیهوده می شود و به دنبال آن آرامش از ما سلب شده و روز به روز با فکر و خیال های بیهوده دچار بیماری های روحی و روانی شده که تنها به ما ضرر می رساند و این ضررها می توانند گاهی غیر قابل جبران باشند

بنابراین بهترین گزینه همین گوش نکردن و یا به اصطلاح قدیمی تر، از این گوش گرفتن و از گوش دیگر در کردن استفاده کرد تا آرامش در زندگی ما جریان داشته باشد و کمتر به کارها و افکاری که ما را اذیت می کنند توجه شود و زندگی روز به روز برایمان لحظات شادی را ثبت کند و دنیا و آدم هایش برایمان زیباتر و جذاب تر از قبل شود. اینگونه زندگی نیز آسان تر و به کام ما شیرین تر خواهد شد، به امید روزی که همه شاد باشند و با حرف ها و کنایه ها دل دیگران را نشکانند تا گوش دیگر در و دروازه نباشد

 

سایت علمی و پژوهشی آسمان

انشا دوم برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

در یکی از شهرهای ایران دختری زیبا به نام نیلو در کنار خانواده خود زندگی می‌کرد. این دختر به خاطر زیبایی خیره کننده‌ای که داشت همیشه همه فامیل و دوستهای درباره زیبایی و حرف می زدند.و این کار باعث مغرور تر شدن دختر میشد. دخترک برای اینکه خیلی دیده شود لباس های باز و آنچنانی میپوشید تا خیلی به چشم مردم و پسرها بیاید ( یک نوع عقده!) . در یکی از روزها دوست نیلو به او یک صفحه مجازی معرفی کرد و گفت اگر تو عکسهای را در صفحه های مجازی گذاری بیشتر معروف می شوی.

و به این گونه بود که نیلو را اغفال کرد و او را از راه به در کرد. مادر نیلو که موضوع را فهمید سعی کرد دخترک را قانع کند و به او بفهماند که این کارها عاقبت خوبی ندارد ولی نیلو به حرف های مادرش گوش نمی داد و از این گوش می گرفت و از آن گوش به در می کرد.

روزها می گذاشت و نیلو در فضاهای مجازی بیشتر معروف می شد و هر پسری که به او درخواست دوستی میداد نیلو درخواست آن را رد نمی کرده و با همه آنها دوست می شد. در این وسط مادر نیلو خیلی نگران او بود و همیشه او را نصیحت می‌کرد ولی نیلو هیچ توجهی به حرف ها و نصیحت های مادرش نمی‌کرد.

تا روزی که وقتی از خواب بیدار شد گوشی اش را به دست گرفت تا به صفحه های مجازی اش سری بزنند ولی با صحنه های خیلی بدی رو به رو شد همه عکسهایی که با غریبه ها گرفته بود و هر مدل عکسی که به آنها فرستاده بود پخش شده بود و هر کسی یک حرف ناجوری زیر عکس به او گفته بودند. و به او لقب یک دختر بی حیا را داده بودند نیلو وقتی این را دید به این فکر کرد که کاش به حرف های مادرش گوش می داد و حرفهای او را از این گوش می گرفت از آن گوش به در نمی کرد.

 

سایت علمی و پژوهشی آسمان.

معنی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

۱- به گفتارها و پند های دیگران گوش فرا نمی دهد.

۲- شنونده ای که به حرف یا نصیحتی بی اعتنا باشد،گویی که نشنیده باشد.

۳- حرف نشنو و بی توجه است.

۴- بعضی وقت ها از آدم های اطرافمان خواسته هایی داریم و انتظار داریم که به خواسته ی ما عمل کنند، ولی هر بار بی توجهی می بینم و کم محلی! آنجاست که می گویند طرف از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند.

داستان برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

یک آشپز خانه خیلی کوچک وجود داشت که پیرزنی دنیا دیده و با تجربه که دست پختش شهره ی خاص و عام بود. غذا می پخت و می فروخت. پیرزن، بسیار با مهارت غذاهای مختلف را آماده می کرد و مردم نیز عاشق دست پخت او بودند.

اما هر بار تندی غذایش، زیادی زیر زبان می آمد و مردم از روی علاقه ی زیاد به پیرزن می گفتند که غذایت بسیار لذیذ است اما کمی از تندی آن بکاه. زیرا که نمی خواهیم به دلیل این موضوع از خوردن غذاهای خوشمزه ی تو عاجز باشیم. پیرزن هر بار در پاسخ به سخن های دیگران چشم آهسته ایی می گفت و باز روز بعد به کار خود ادامه می داد.

تا اینکه دیگر مردم شهر از گفتن های خود و شنیدن های پیرزن خسته شدند و دیگر به مطبخ خانه ی کوچک پیرزن نرفتند و بین مردم و اهالی شهر اینگونه زبانزد شد که پیرزن سخنان ما و خواسته ما را از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند و اصلا به ما و نظر ما توجهی نشان نمی دهد! اینگونه بود که آشپز خانه ی پیرزن بسته شد و تنها دلیل آن این بود که پیرزن حرف را از این گوش می گرفت و از گوش دیگر در می کرد

سایت علمی و پژوهشی آسمان.

حکایت برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

در روزگار قدیم دانشمندی در ولایتی میزیست که به سبب علمش خودپسند شده و به سخنان دیگران بی اعنتا بود. سرانجام روزی علما و حکیمان دانا گرد هم آمدند تا چنین رفتار زشتی را از دانشمند بی عمل دور کنند. بنابراین تصمیم بر آن گشت که هریک صبح در دم خانه دانشمند ایستاده و نکته یا نصیحتی به او بدهند.

در روز های بعد همه‌ی دانایان یک به یک به محض دیدن او پندی به او میدادند و اورا از رفتارش منع میکردند.و او نیز ان ها را با نهایت دقت قبول میکرد ولی بازهم به آن ها عمل نمیکرد. سرانجام پس از آنکه تلاش علما سبب واقع نشد درباره دانشمند گفتند که از یک گوش گیرد و از گوش دیگر در کند.

بله عزیزان ما در زندگی بایستی به سخنان دیگران توجه کنیم و اگر پذیرش ان برایمان مقدور است از انجام آن اجتناب نکنیم و همواره به حرف های دیگران اهمیت بدهیم

۱

موضوعی را انتخاب کنید و با دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید پایه نهم صفحه ۹۳

 تحقیق رایگان

موضوعی را انتخاب کنید و با دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید پایه نهم صفحه ۹۳
 موضوعی را انتخاب کنید و با دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید پایه نهم صفحه ۹۳

 تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

این موضوع شامل دو انشاء می باشد

موضوعی را انتخاب کنید و با دانش خود به آن  گستره و عمق ببخشید پایه نهم صفحه ۹۳

پایه نهم صفحه۹۳موضوعی را انتخاب کنید و با بهره گیری از اطلاعات و دانش خود به آن  گستره و عمق ببخشید؟

انشاء اول

نام انشا: آفرینش انسان همراه با گستره و عمق

 فلسفه آفرینش انسان، در فلسفه عمومی خلقت همه موجودات تعریف شده است. این دو ماهیتی جدای از هم ندارند. باید دید که هدف خداوند از آفرینش همه موجودات چیست تا آن گاه فلسفه آفرینش انسان و هدف اصلی آن برای ما روشن گردد.

تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ زیرا «آفریدن» به معنای ایجاد کردن است. هر وجودی، خیر است و لازمه فیاض (بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است. خداوند در قرآن می فرماید:

«و ما کان عطاء ربک محظورا؛ عطای پروردگارت منع نشده است».

هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.

جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند.

هر «بود»ی، «نمود»ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراین، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است.

خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جلال و جمال خداست.

خداوند از آن جا که “علم” و “قدرت” و “فضل” و “جود” بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است. لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کامل‏ترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ زیرا عدم خلقت آن موجود، ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن است، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است.

چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند، ناشی از عدم “فضل” و “جود” و بخشندگی است و خدا از بخل، منزه است. “جود” و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کامل‏ترین صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فیض وجود دریافت می کند. هدف نهایی تک تک موجودات و مجموعه عالم هستی، اعم از دنیا و آخرت، همین است.

در حقیقت، غایت و هدف افعال الهی همان خود اوست . خداوند چون خداست، می‌آفریند. آفرینش، لازمه خدایی اوست؛ زیرا وجود بهتر و ارزشمند تر از عدم است. خداوند این فیض را از عام دریغ نمی نماید؛ در عین حال، آفرینش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهایت اتقان و استحکام و هدف مندی است . همچنین مسیری معین برای موجودات آن تعبیه شده است . سرانجامی دقیق و محاسبه ای کامل در برابر رفتارها و کنش های اختیاری موجودات مختار، در نظر گرفته شده است.

بر این اساس، آخرت و معاد هم در همین جهت، ضرورت وجود می یابد؛ چون به شکوه بیش از پیش این مجموعه و عادلانه بودن ساختار عالم کمک می کند. این امر همخوان با روح جاودانگی طلب انسان است و بستر رسیدن به کمالات وجودی انسان را که برترین مخلوق خداوند است، مهیا می سازد

انشاء شماره 2 :

زندگی

زندگی مانند یک دفتر بزرگ است که هر لحظه ما در آن در حال ثبت اتفاقات گوناگون پیرامون خود هستیم. برگی از آن سیاه و تیره و برگی دیگر سفید و پاک و برگی دیگر خط خطی و ژولیده. هر روزش به نوعی و هر ثانیه اش به طریقی متفاوت می گذرد و بازیگر اصلی آن خود ما هستیم. خود ما هستیم که دفتر زندگیمان را می نویسیم و به آن حادثه می بخشیم که اگر ما همیشه یک جا بنشینم و کاری انجام ندهیم زندگی مانند نوار قلبی که به اتمام رسیده به خطی صاف و ممتد تبدیل می شود.

ما باید حرکت کنیم تا زندگی نیز جریان یابد و تپش های بلندش به آن صعود و سقوط ببخشد. زندگی مانند یک پازل به هم ریخته است که باید در طول زندگی پازل های درست را در کنار یکدیگر بچینیم تا زندگیمان در جای اصلی خود قرار بگیرد و به هدف اصلی خود که هر انسانی که همان کودکی و نوجوانی برای خود در نظرگرفته است دست یابد. گاهی در این زندگی زمین می خوریم و از دنیا و آدم هایش ناامید می شویم و گاهی دیگر در صعود از قله ی پیشرفت شادمانیم و در آسمان آرزوهایمان پرواز می کنیم اما مهم این است که در اوج ناامیدی و در اوج شادمانی فراموش نکنیم که چه بودیم و تبدیل به چه کسی شده ایم.

زمانی که ناامید شدی به یاد بیاور تو همان کودکی بودی که راه رفتن نیز بلد نبود و این افتادن های مکرر تو را سرپا کردند و به تو آموختند که چگونه گام برداری. تو هنوز همان کودکی. اما با ابعادی بزرگتر، تو باز هم در زندگی می افتی اما باید بلند شوی که اگر بلند نشوی هرگز به آرزوهایت دست نمی یابی و حسرت همیشه راه گلویت را می گیرد و آنگاه شوق رسیدن داری یه یاد بیاور که با چه سختی هایی دست و پنجه نرم کردی و چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشتی آنگاه است که متوجه می شوی امید همیشه بهترین روش برای دست یابی به آرزوهاست و زندگی بدون امید همچون دریایی بزرگی است که یک قطره در آن آب وجود ندارد و دریای خشک یعنی بیابان بی آب و علف.

عمق انشاء: امید در زندگی معجزه می کند. تو را بزرگ می کند . تو را پرورش می دهد، زندگی بدون امید پوچ است و این خود ما هستیم که با امید و تلاش برگ های زندگیمان را پر از اتفاقات زیبا و به یاد ماندنی می کنیم. زندگی بودن ایمان مانند دفتری ای لست که هر ورقه اش خطی از بطان به رویش کشیده شده است. خط بطلان تمام آرزوهایمان