راهنما :
با خیال راحت خرید کنید .پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست .در صورت هرگونه مشکل در خرید آنلاین و دریافت فایل با شماره 09159886819 - صارمی اسمس بدهید .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا در مورد وطن» ثبت شده است

۱

انشا در مورد وطن

 تحقیق رایگان

انشا در مورد وطن

انشای آزاد وطن

انشاء شماره یک

مقدمه:انسان از خاک و گل به وجود آمده است، آن هم خاک و گلی که یک روزی در آن جا به دنیا می آید و روی زمینش نفس می کشد و راه می رود و زندگی می کند که به آن خاک و گلی که از آن به وجود آمده ایم وطن انسان گفته می شود.

تنه انشا: خاک و وطن مانند رابطه ی فرزند و خانواده یکدیگر را جذب می کنند. گویی که هر کجا که باشد حتی فرسنگ ها دورتر باز هم تمام فکر و روح و احساسش او را به سمت خود می کشد. وطن هر انسانی مایه ی افتخار و سربلندی اوست. دائما در تلاش است که نقشی هر چند کوچک در جلوه گر شدن و درخشیدن وطن خود در زندگی داشته باشد و زمانی که وطنش در جنگ و خونریزی باشد با غیرت و تعصب به پیش می رود تا مانع از دست دادن حتی یک وجب از خاکش نشود و با گذشتن از جان خود و رهاکردن خانواده خود به میدان جنگ می رود تا از وطن که خانواده بزرگ او است محافظت کنند دقیقا همان کاری که مردمان غیور و شجاع کشور خودمان در جنگ تحمیلی با عراق انجام دادند رگ و خون دادند تا رگ وطنشان پاره نشود و از هم گسسته نشود و یا زمانی که وطنش به موفقیتی دست یابند ان ها نیز پابه پای آن شادی می کنند و جشن می گیرند. این رابطه ی حقیقی بین انسان و وطنش است اما وطن عزیز ایران ما که شمالش را دریای خزر آبی کرده و جنوبش را دریای خلیج همیشگی فارس. قسمتی از آن را جنگل و کوه فراگرفته و قسمتی دیگر را بیابان ها و شوره زارها به هر قسمت از آن نگاه کنی قشری با زبان و لهجه ی متفاوت می بینی. ترک و لر و کرد ، بختیاری،مازنی،گیلک،تالش و ارمنی و قفقایی در کنار یکدیگر و با همدیگر با مذهب های مختلف مثل شیعه و سنی و مسیحی و یهودی زندگی می کنند و همگی به عنوان خواهر و برادر وطنی یکدیگر را پذیرفته اند. در سختی ها و مشکلات مانند کوهی محکم در کنار یکدیگر می ایستند.

 

به وطنم که در عین حال در شمالش باران می بارد و در جنوبش گرد و خاک و در غربش آفتاب و در شرقش برف می بارد را دوست دارم. با همه ی سختی ها و مشکلات و دردهایش و با همه ی خوبی ها و شادی هایش من به داشتن چنین وطنی با چنین مردمی افتخار می کنم. ایران من…وطن من…خانه ی ابدی من…

نتیجه گیری:انسان ها در خاکی آرام می گیرند که از آن به وجود آمده اند و دوست دارند که در همان خاک دفن شوند به گونه ایی از همان جایی که آمده اند به همان جا بازگردند. روحشان اینگونه آرامش ابدی می گیرد و قلبشان مالامال از حس خوب می شود.

 

انشاء شماره دو

از قدیم گفته اند وطن جایگاهی است که در آن زندگی میکنیم و باید آنرا چون یک مادر خوب دوست بداریم این تعریف را همیشه شنیده ایم اما نمی دانیم برای چه باید دوست داشت زیرا لازمه دوست داشتن یک چیز است که انسان از آن بهره مند شود.آری دلیل آن در همین نکته باریک است که از روز اول به آن علاقمند شده و برای نگهداری آن از بذل هیچ فداکاری دریغ و مضایقه نکرده ایم میهن خانه ماست که در آنجا متولد شده ایم جایگاهی است که به ما نان میدهد ما را در آغوش خود میپروراند حوائج ما را رفع میکند از زندگی ما دفاع میکند آسایش ما در آن تامین شده و تمام جزئیات زندگی را فراهم مینماید بدیهی است در جایگاهی که همه چیز ما از اوست باید او را دوست بداریم و چون جان شیرین به آن علاقمند شویم و در حفظ و حراست آن کوشش کنیم.

میهن ما، زمین آن، آسمان، بیابانها کوهها و دشتهای آن، رودها، مزارع و کشتزارهای آن، دره و جنگلهای آن و بالاخره باطلاقها و مردابهای آن همه یادگار گرانبهائی از اجدادو نیاکان ما را در خود ذخیره میکند هر شهری از آن و هر قصبه از آن ماست این سرزمین از اتحاد افرادی که در آن بحالت اجتماع زندگی میکردند بوجود آمده ذرات خاک آن با اجساد پدران ما آمیخته و ممزوج شده محیط پهناور آن میراثی است که از اسلاف پدران ما باقی مانده و ما هم بعد از خود به اخلاف خویش واگذار میکنیم زندگی و حیات ما از اوست از هوای خالص آن بهره میبریم و از آب گوارای آن میاشامیم حفظ حدود این خانه بزرگ , کوشش و عمران آبادی آن دایر کرده اراضی بایر و استخراج معادن و نگهبانی آن از تعرض بیگانگان از وظایف ضروری ما بشمار میرود .

اتحاد خون، اتحاد نژاد، اتحاد اخلاق، اتحاد مذهب و خلاصه اتحاد این همه چیز، افراد یک ملت را بهم متصل و مربوط میسازد همین اتحاد و یگانگی است که توانسته است افراد یک ملت را بهم علاقمند ساخته و همگی را در حفظ و استقلال سرزمینی که از آن بهره مند میشود متحد می نماید اگر این اتحاد و همبستگی در میان نبود بفاصله کمی استقلال کشور از بین میرفت و ملتهای آزاد مجبور میشدند عمر خود را در اسارت و بندگی دیگران بسر برند.

 

انشاء شماره سه

به نام خدا من یک ایرانی هستم. یک ایرانی که به ایرانی بودنش افتخار می کند. ایران قدیمی ترین کشور دنیاست. ایران کشوری با آب و هوای چهار فصل است که محصولات انحصاری مانند زعفران و پسته دارد. کشوری که سرشار از منابع طبیعی می باشد از منابع آهن و آلومینیوم گرفته تا ذخایر نفت و گاز.

ایران؛ سرزمینی با آدابی اصیل و رسومی تاریخی، بر پایه مهرورزی و محبت است. مثلاً جشن نوروزمان را جمشید بنا نهاد تا ما با شادی کردن و بازدید از خانه های هم دیگر، دل هایمان را به هم نزدیک تر کنیم، نه مانند هالووین که بر پایه ترس و وحشت بنیان گذاشته شده است. ایران؛ سرزمینی است که دنیا آن را به شاعران شیرین سخنی چون حافظ و سعدی و فردوسی و عطار و خیامش می شناسد. شاهنامه تنها یکی از حماسی ترین و شکوهمند ترین آثار پارسی است.

شاهنامه به عزت و شکوه و قدرت رستم و اسفندیار و آرش اشاره می کند که مایه سربلندی ما می شود. داستان های ما بر پایه ی علم و اندیشه و هیجان و جوانمردی و ایمان است، نه مانند داستان های هری پاتر و آر ال استاین، بر پایه ی تخیل و ترس و وحشت.

زمانی که اروپا در دوره عصر تاریکی به سر می برد و اروپاییان با حسرت به ایرانیان نگاه می کردند، ایران در قله اقتدار علم دنیا بود و آثار دانشمندانی چون: ابوعلی سینا و رازی و ابوریحان به زبان های زنده ی دنیا ترجمه می شد. ایران؛ سرزمین دلیرمردانی چون پوریای ولی، تختی و رییسعلی دلواری است. ایران؛ سرزمین مردان غیوری است که بر پایه ی “حب الوطن من الایمان” با دستان خالی و دلی سرشار از ایمان در برابر تمام دنیای کفر ایستادند؛ از چمران و بابایی و صیاد شیرازی و باقری تا شهدای انرژی هسته ای: شهریاری و احمدی روشن.

ایران؛ همان سرزمینی است که باعث ترس و واهمه ی ابرقدرت های جهان شده است. ایران؛ کشوری که مانند دُر در جهان می درخشد. کشوری که با موشک های شهاب و صاعقه و آذرخش، گنبد آهنین اسراییل را به مسخره گرفته است و کابوس کرکس ها شده است.

ایران کشوری که اسرائیل و آمریکا با آن هیبت پوشالی، از آن می ترسند. هر روز تحریم می کنند، اما ما با تلاش دانشمندان جوانمان توانستیم به فن آوری های جدید دست یابیم. رتبه ی اول علمی منطقه را کسب کردیم. ماهواره ی امید و تدبیر و سفیر را به آسمان فرستادیم و با بومی کردن انرژی هسته ای، دنیا را به زانو درآوردیم. من ایرانی ای هستم که پوستم، گوشتم و نفسم با سرزمینم آغشته شده است. من همیشه با جان خویش از کشورم حمایت می کنم. من با تلاش خود، سرزمینم را خواهم ساخت. ایرانی که همیشه سربلند و آزاد باشد.

 

انشاء شماره سه

من در ایران زندگی می کنم.ایران کشوری زیبا و بزرگ است.تاریخچه ی کشورم بسیار درخشان و طولانی است.بسیاری از دانشمندان ،هنرمندان ،نویسندگان ،شاعران و...بزرگی که کشفیات مهمی داشتند ایرانی هستند.

من وطنم را دوست دارم چون در آن به دنیا آمده ام و همان جا بزرگ شده ام.وطنم برای حفاظت و آزادی مردم شهیدان زیادی داده است.

واکنون ایران مانند خورشیدی در خاورمیانه می درخشد و دانشمندان آن تلاش می کنند تا ایران را به قله های موفقیت برسانند و ما دانش آموزان وظیفه داریم خوب درس بخوانیم تا در آینده ایرانی سر افراز و سربلند داشته باشیم.

 

انشاء شماره چهار

ایران میهن مااست . میهنی که ، به قول ایرج میرزا :«به جای مادر ماست .» مادری که ؛فرهنگ وتمدن کهنش وصله ی پیراهنش بوده ،وسپیدی دشتهای یاس سپیدش سپیدی صورت چین وچروک خورده اش که نشان از کهولت وپیشینه ی دورش دارد ،وامّا هم چنان استقامت وشکوهش، به مانند دماوند سر به افلاک کشیده است . میهن ما به جای مادر ماست .مادری که؛ زیبایی وشیرینی و دل نشینی کلامش به سان شعر حافظ است ونثر سعدی . مادری که؛ صبوری اش همانند تهمینه است که با بردباری فرزندی سهراب گون بار آورده وبه راحتی از سهرابش چشم پوشیده وبدون هیچ چشم داشتی آن را تقدیم آزادی واستقلال دینش کرده . مادری که؛ سرخی لب هایش همان سرخی دشت های لاله اش است ،که یادآور همان سهراب است که گفتم . مادری که؛ با تقوا وایمان وپارسایی اش فرزندانی مانند سلمان را به میان آورده است که، پا جای پای پیامبر ( ص) می گذارند . مادری که؛ علم ودانش وخردش آن چنان است که پیامبر قومی امّی در تعریف وتحسین او وفرزندانش فرموده :« اگر دانش در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت .»آری ما چنین مادری داریم. مادری که؛ فرهنگ وتمدن دیرینه اش ،زیبایی وپیکره ی سیمین برش، اصالت باور نکردنی اش، استقامت وپایمردی وشکوه ستودنی اش، شیرینی کلام غنی اش ،بردباری وتحمّل پیروزی آفرینش، فرزندانی به مانند سهرابش ،تقوا وایمان بسیارش ،علم ودانش بی کرانش ،نه تنها ما فرزندانش را، بلکه فرزندان دیگر مادران را نیز شیفته وعاشق بی رقیب خویش کرده است ،وخلاصه مادری داریم تمام عیار .

او سرسبزی وطراوت وشادابی جنگل های شمال ،عمر طولانی وکهولت آثار کهن اصفهان وسخاوت علم وایمانی به بیکرانی خلیج همیشه فارس را دارد .

بگذارید کمی دیگر از ویژگی های مادرمان را برایتان بگویم مادری داریم؛ آیینه ی تمام نمای مهمان نوازی وخون گرمی ، آن چنان که یک غریب عزیز را در شمال شرقش ، مشهدش، جای داده وبدون استثنا تمام غربای دیگر را هم با جان ودل می پذیرد که به دیدار غریب مقدّسش می آیند . مادری داریم ؛ که با وجود کهولتش هم چنان کار جوهره ی زندگی اش است وبه فرزندانش نیز چنین آموخته همان طور که فرزندش محمّد تقی سروده :

برو کار می کن مگو چیست کار

که سرمایه ی جاودانی است کار

وامّا باز هم این گونه است که :«میهن ما به جای مادر ماست »

 

انشاء شماره پنج

در قاره آسیا فقط و فقط یک کشور است که انگشت به نشان تمام کشورهای بیگانه است و هرکس نام این کشور را می شنود؛ بی اختیار در باره ی آن به فکر فرو می رود. فکر می کنید این کشور کجاست؟!! آری درست حدس زده اید! آن کشور با عظمت ایران است. سرزمین گل های لاله و سرزمین پهلوانان دلیر، وطن همان قهرمانان بزرگوار و پرافتخار است. آن سرزمین، کشور من، کشور تو و کشور تمام ملتی است که از جان خود  برای سربلندی و آبادانی این وطن و مردم آن می کوشند. ایران بناها و یادگاری هایی را اززمانهای کهن به جای گذاشته  که از نظر خلق جهان بی نظیر و پدیده یا معجزه ای باور نکردنی و زیبا می باشد. به طور مثال در همین شهر خودمان بناهایی مانند نارین قلعه، مسجد جامع، امامزاده سیدعلی (ع) و... و در شهر های دیگر هم که ینگریم بناهایی همچون تخت جمشید، پل قزوین، سی و سه پل،غار علیصدر، عالی قاپو و.... چشم جهانیان را به خود خیره کرده است.ایران در مشرق زمین این کره ی خاکیست و دارای ثروت های عظیم بسیار و منابع سرشاری مانند نفت و گاز است.  اگر به تاریخ ایران نیز توجه کنید؛ ایرانیان همیشه عاشقانه و صادقانه کوشیدندکه در آن زمان ایران مانند نگینی در روی کره ی زمین بدرخشد. کشور بزرگ ما دارای پرچمی سه رنگ است که نشانه ی استقلال و آزادی مردم ماست و همیشه همراه با سرودی شور انگیز به اهتزاز در میآید.مهم ترین عامل سربلندی وطنم، شیعه بودن و وجود اسلام ناب محمدی در کشور من است. در کشور ما همه مردم پیرو پیشوای دینی خود حضرت آیت الله خامنه ای هستند و به علت راهنمایی های رهبر خوب و شایسته، ملت ایران از نفوذ و دخالت بیگانگان منفور است و خواهد ماند.اینها همه از لطف خداوند بزرگ و متعال است که همیشه کشور ما آباد و سربلند و تا ابد در برابر کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا پیروز و موفق خواهد بود.ما وظیفه داریم برای قدر دانی از این نعمات بزرگ تا آخرین قطره خون بکوشیم و سوگند یاد می کنیم در این راه لحظه ای از پای ننشینیم تا همیشه این کشور با عظمت بماند. در این جاست که با خود فریاد می زنم :  چو ایران نباشد تن من مباد       بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

 

انشاء شماره شش

ایران یکی از قشنگترین کشورها،با مردمی خوب و مهربان،جاذبه های طبیعی بی نظیر،دانشمندان کوشا و … است.از جاذبه‎های تاریخی ایران می‎توان به سعدیَه،حافظیَه، تخت جمشید،عمارت عالی قاپو و … اشاره کرد.

حالا می‎خواهم از مردم باایمان ایران صحبت کنم.مردمی که هیچ وقت زیر بار زور نمی‎روند و از شهادت هراسی ندارند و این موضوعات را با پیروزی در انقلاب اسلامی و جنگ با عراق به خوبی نشان دادند.

می‎خواستم انشایم را تمام کنم ولی به یاد دانشمندان ایرانی افتادم.آنهایی که با تمام توان تلاش می‎کنند تا ایران اسلامی پیشرفت زیادی کند.ای ایران،کاش می‎توانستم همه‎ی خوبی‎هایت را بگویم ولی چه کنم که وقت کافی برای نوشتن عظمت‎هایت ندارم.

 

انشاء شماره هفت

ایران سرزمین  من است که در آن  به دنیا امده ام و زندگی میک نم و در نهایت  در آن می میرم  . ایران برچم مقدس خود را دارد  با سه رنگ و مفاهیم خاص خود . رنگ سفید  به معنای صلح و دوستی  و رنگ قرمز به معنای خون شهیدان و رنگ سبز  به معنای سرسبزی است  و  کلمه( الله) در وسط آن به معنای خداو مسلمان بودن  مردمان ایران  و رضایت خداوند  را  راه خود  دانست

ایران من سرود جمهوری دارد که همه مردم ایران با شنیدن آن  احساس غرور و سر بلندی  دارند و به احترام آن از جای خود بلند می شوند و یک صدا و بلند  آن را می خوانند .ایران دارای چندین استان مختلف با گویش  و لهجه های  متفاوت  و طرز لباس  و رسوم خاص خود هست که همگی  با هم در کنار هم با صلح و دوستی زندگی می کنند.

ایران جاهای دیدنی زیادی  در شهر های زیبا  دارد که سالانه توریست ها و مهمان های زیبادی را به خود  جذب می کند . ایران در سمت شمالی خود دریای خزر دارد و سمت جنوبی دریایی  خلیج فارس  و د ر شرق و مغرب خود شهر های زیارتی و مذهبی  و در قسمت مرکزی  شهر های تاریخی و باستانی خود را دارد

من به ایرانی بودن خود و سرزمین مادری خود افتخار می کنم