راهنما :
با خیال راحت خرید کنید .پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست .در صورت هرگونه مشکل در خرید آنلاین و دریافت فایل با شماره 09159886819 - صارمی اسمس بدهید .

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا به شیوه تضاد مفاهیم» ثبت شده است

۰

انشا پایه دهم در مورد تضاد مفاهیم برف

 تحقیق رایگان

انشا پایه دهم در مورد تضاد مفاهیم برف

انشا صفحه ۱۰۷ پایه دهم با ویژگی تضاد مفاهیم برف

انشاء شماره یک

مقدمه:خداوند برکت و نعمت های بی شماری به ما عطا کرده است، که هر کدام از آن ها فایده ها و زیان هایی را در خود داشته اند مانند: باد و باران و برف.

بعد از گذشت روزهای گرم تابستانی کم کم روزهای سرد زمستانی خود را از لابه لای ابرهای درهم تنیده آسمان نشان می دهد. همان ابرهای سیاه شناور در آسمان که با خود برف های سفید مروارید شکل را می آورند و بر روی زمین فرو می آیند و روی زمین می نشیند همچون فرشی سفید رنگ که در سرتاسر زمین پهن شده است. هوا بسیار سرد است اما دل کودکان گرم گرم است تا با دستان کوچک خود آدم برفی های بزرگ بسازند تا دست ببرد در میان برف های نرم وگلوله های برفی سفت را بسازند و به سمت یکدیگر پرتاب کنند و بازی کنند و بخندند.

برف با خود تمیزی و پاکی می آورد و تمام کثیفی و آلودگی ها را با خود می برد. برف جانی دوباره بعد از خواب موقت زمین به آن می دهد و شروعی دوباره می شود برای سر درآوردن و جوانه زدن برگ ها و گیاهان تازه از  زمین در آمده تا دوباره سبز شود و عطر و بوی بهاری بعد از برف زمستانی همه جا را پر کند. شروع برف پایان خیلی از ماجراها است ،پایان سیاهی ها و باران و سرما. زیرا  با آمدن برف همه جا سفید می شود. بعد از آن آفتاب است و گرمای بعد از تابش طلوع خورشید. طلوع خورشیدی که یادآور می شود زندگی نیز مانند همه ی این تضادها بعد از غروبی، طلوعی دارد و بعد از هر غمی شادی و بعد از هر مرگی، زندگی دوباره ایی است.

 

انشاء شماره دو

مقدمه : به نام آفرینده فصل ها و زیبایی های نهفته در هر فصل انشا خود را آغاز میکنم .

از خواب بیدار می شوم.همه جا سفید پوش شده است.ازخانه خارج می شوم.  درختانی که تا پریروز لباس سبز پوشیده بودند و دیروز بی لباس بودند،امروزلباس سفیدی به تن کرده اند. بام خانه ها هم سفید شده است.آب

رودخانه ها یخبسته اند.دیگر آن ماهی های رنگارنگ نمی توانند سر از آب بیرون بیاورند واز منظره ی بیرون از آب لذت ببرند.دیگر آن چمنزارها  و کشتزارها درمیان ما نیستند و لایه ای از برف صورتشان را پوشانده است.

در دوردست کوهای برف گرفته و ابرهای سیاه و سفید،شهر را سفیدرنگ کرده اند و با دانه های ستاره ای شکل آن را برجسته نشان داده اند. از تماشای منظره ی برفی چشم می پوشم و تصمیم قدم زدن میگیرم.جای

پای کفش هایم برروی برف ها نقش برمی دارند.صدای برف های زیر کفش هایم مانند صدای خش،خش برگ های خشکیده ی پاییز است؛چرا که آن برف هاینرم،زیر پاهایم خشک و سفت می شوند.

در آن طرف دانه های برفِ بلور مانند در نقطه ای جمع شده اند و یک آدمکِ برفی را تشکیل داده اند.

دوردست ها می نگرم؛خورشید هنگام طلوع کردن را مناسب می بیند و با یک پرتاب بر روی برف های بلورین نور می تاباند.آدم برفی ها از خجالت آب می شوند؛ پیاده روهای برفی به پیاده روهای سنگی تبدیل می شوند؛ یخ ها آب می شوند وماهی ها از خوشحالی به بالا و پایین می پرند.گل ها و چمنزارها سر از برف ها بیرون می آورند.برف هایی که از خجالت آب می شوند.درختان هم لباس صورتی به تن کرده اند.حالا نوبت بهار است که سراز این برف ها بیرون بکشد.

نتیجه گیری : در هر سوی که نگاه میکنم نشانه ای زیبایی تو می بینم . ای خالق من . ای خالق زیبایی نهفته در هر دانه برف . ای نقاش چیره دست هستی . دوستت دارم .

 

۰

انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب پایه دهم

 تحقیق رایگان

انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب پایه دهم

انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز و شب پایه دهم صفحه ۱۰۷

انشاء شماره یک

انشا با ویژگی تضاد مفاهیم روز

مقدمه: کره ی زمین تقریبا گرد است و در اثر چرخش زمین نیمی از کره ی زمین در روشنایی فرو می رود که به آن روز می گویند و نصف دیگر در تاریکی که به آن اصطلاحا شب گفته می شود.

تنه انشا: با طلوع خورشید طلایی روز آغاز می شود و تاریکی و شب رخت می بندد و برای چند ساعتی ما را ترک می کند. روز یعنی روشنایی یعنی درخشش و تابیدن هر آنچه که روی زمین است و رنگ وجلای دیگری می گیرد. آب ها زلال تر دیده می شوند و آسمان تیره و تار روشن و آبی رنگ می شود و ابرهای سفید در آن موج می گیرند و همراه باد از این سمت به آن سمت می روند. در روز مردم به کار و تلاش می پردازند و به دنبال روزی حلال می روند اما در شب همگی به استراحت و خواب می پردازند تا که دوباره ماه از آسمان برود و شب پرده بردارد و روز دوباره با همه ی روشنایی اش به آسمان سلام بگوید. سلام بگوید و باری دیگر زندگی جریان یابد و مردم از خواب بیدار شوند و به زندگی و روال آن بازگردند. عده ایی به دنبال درس می روند و عده ایی به سر کار و عده ایی دیگر می خوابند زیرا که تمام طول شب را بیدار بوده اند و کار کرده اند. شب و روز دو دنیای متفاوت اند، یکی تاریک و دیگری روشن، یکی در اوج آرامش و دیگری در اوج شلوغی و هرج و مرج، یکی در اوج خواب و بی خبری و دیگری در عالم بیداری و هشیاری. دو دنیا به همراه تضادها و زیبایی هایش که دنیا را ساخته و به آن رنگ و زیبایی بخشیده. زیرا اگر اینطور نبود دنیا در مسیر یکنواختی پیش می رفت  و هیچ لذت و هیجانی نداشت و دنیا پر می شد از روزمرگی و کسلی.

نتیجه گیری: دنیا زیباست. با همه ی تضادها و ناهمواری ها زیباست زیرا که اگر دنیا همیشه یک جور بود و همیشه یکنواخت، تبدیل به رودخانه ایی آرام می شد و بدون تلاطم. این تضادها به دنیا تلاطم و موج می بخشیده و این موج ها گاهی محکم است و گاهی آهسته. این دنیا پر است از زیبایی ها و تنها دو چشم بینا می خواهد و دستانی شکرگزار و دلی سراسر از عشق به خدا.

 

انشاء شماره دو

آفتاب که غروب می کند خیلی زود اولین ستاره طلوع می کند. بعد کم کم ستاره های دیگر پیدایشان می شود . مثل یک مجلس مهمانی که یکان یکان مهمانانش از راه می رسند ودر خانه ای به وسعت آسمان می نشینند اگر درشبی که هوا صاف است مثلًا در جایی مثل کویر در پشت بام خوابیده باشی نظاره ی ستارگان زیبای آسمان که آسمان را به شکل چادر گلی آبی رنگی در آورده اند هوش از سر آدم می ربایند .ماه در گوشه ای از آسمان مثل یک صورت نورانی یا رهبری آسمانی گویی پادشاه شب است . ستاره ها در پناه او سو سو می زنند و ماه حرکت می کند و از آن ها سان می بیند .آدم های عاشق صورت یار را به صورت ماه تشبیه می کنند ودر دوری یار با ماه نجوا می کنند وستاره می شمرند. دوباره با طلوع خورشدی آسمان شفقی رنگ نوید روزی جدید را می دهد روزی که با مدد گرمای آفتاب به زمین جانی دوباره بخشیده می شود  و با روشنایی درخشانش زیبایی های جهان را به رخ ما می کشد ..روز هنگام فعالیت و جنب و جوش و پیشرفت است با این حال شب و روز  از اسرار خداوندند. ما هم باید در مقابل این نعمات خداوندی سر تعظیم فرود آوریم و بنده ای شاکر و صد البته شکر گذار .

 

انشاء شماره سه

بازشب زیبای خداوند فرارسید.شبی که مانند گناه دردل یک انسان آسمان را به رنگ سیاه پوشانده است.در شب لکه هایی سفید دیده می شود که گویا برای زیبا کردن شب به کار گرفته می شود.

آسمانی که مانند دوست می ماند دوستی خوب که خود را در دامان دوستی با شب و روز محاصره کرده است و راه فرارندارد جز اینکه با شب و روز زندگی خود را سپری کند .

صداقت را می توان درچشمان آسمان مشاهده کرد زیرا در دوستی با روز وشب تبعیضی قائل نمی شود.

آسمان آن قدر پهناور است که انسان دوستی با آن را ترجیح نمی دهد بلکه فکر می کند در حد واندازه او نیست.خورشید طلایی یکی از دوستان آسمان است که موجب پایدار شدن دوستی او با روز می شود:روز وشب خود دریایی از معنی ست که ما انسان ها قابلیت درک آن را نداریم وآن ها را دو دشمن بیش نمی دانیم درحالیکه دوستی این دو از عشق بین لیلی و مجنون بیشتر است.

ماه نیزخود را جزو شب می داند وشب با ماه زیبایی فراوان خود را به رخ مردم این جهان هستی می کشد وخورشید نیز زیبایی را در زندگی روز معنا می دهد و زندگی وی را زیباتر می کند.

به نظر من شب زیبا تر است زیبایی که انگار برای مردم از خود تعریف می کند و با آدم ها درد و دل می کند.ستاره ها هم محرم راز برخی از انسان ها شده اند و برخی ستاره ها را نماد خود در آسمان می دانند.

شب و روز وخورشید و ماه و ستارگان همه و همه روز و شب دنیای زیبای خداوند خویش را می سازند که موجب زیبایی و عاطفی شدن جهان هستی شده است.بیایید ما انسان ها هم مانند شب و روز باشیم ونهال محبت و دوستی را در دل همدیگر بکاریم.