راهنما :
با خیال راحت خرید کنید .پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست .در صورت هرگونه مشکل در خرید آنلاین و دریافت فایل با شماره 09159886819 - صارمی اسمس بدهید .

۳۵۷۰ مطلب توسط «مدیر سایت» ثبت شده است

۰

217- گزارش تخصصی آموزگار ابتدیی: علاقمندسازی به قرآن با قصه گویی

 گزارش تخصصی لیست2 گزارش تخصصی آموزگار ابتدایی

217- گزارش تخصصی آموزگار ابتدیی: علاقمندسازی به قرآن با قصه گویی

نمونه کامل گزارش تخصصی آموزگار ابتدایی

معرفی :

 گزارش تخصصی آموزگار ابتدایی با موضوع : علاقمند کردن دانش آموزان به درس قرآن با استفاده از هنر قصه گویی -  بصورت ورد و قابل ویرایش - تعداد صفحات بیست و نه

فهرست مطالب، چکیده و فایل کامل پی دی اف (فقط برای مشاهده) در زیر آمده است :

چکیده

     عنوان پژوهش حاضر این است که ، چگونه توانستم با هنر و قصه گویی دانش آموزان کلاسم را به درس قرآن علاقه مند کنم؟؟ و هدف اصلی آن نیز افزایش میزان علاقه مندی دانش‌آموزان یاد شده به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن می باشد.  آشنا نمودن دانش آموزان با اصول و مبانی دین اسلام، به ویژه قرآن کریم ، آن هم در پایه اول دبستان ، همواره نیازمند تکرار است. زیرا عامل « تکرار » در فرایند تدریس ، امری اجتناب ناپذیر می باشد. بدون شک ، انجام این تحقیق ، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت و ضرورت بسیار بوده است. زیرا از یک سو، علاوه بر ایجاد علاقه مندی در دانش‌آموزان   دبستان ........ به درس قرآن ، میزان فعالیت و مهارت آنان در روخوانی ، روان خوانی ، قرائت و حفظ آیات ، پیام ها و داستان های قرآنی را افزایش می داد و از دیگر سو، موفقیت دانش‌آموزان در یادگیری دیگر دروس( قرائت فارسی ، جمله نویسی ، املا و غیره ) را نیز امکان پذیر می ساخت.

فهرست مطالب

چکیده

بیان مسأله

بیان وضع موجود

اهداف گزارش :

هدف اصلی :

اهداف جزئی :

مقایسه با شاخص :

جمع آوری اطلاعات

تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات

نگاهی به روش تدریس مبتنی بر خلاقیت

کلاس درس و خلاقیت

زیبایی شناسی

زیبایی شناسی در هنر

راه حل های پیشنهادی

انتخاب راه حل ها

اعتبار بخشی به راه حل ها

نظارت بر اجرای راه حل ها

اجرای یک سری از راهکارهای تلفیقی با درس هنر و قصه

ارزیابی بعد از اجرا (نقاط قوت )

نقاط ضعف :

دیگر راهکار های پیشنهادی در رابطه با تلفیق هنر در درس قرآن

نتیجه گیری و پیشنهادات

فهرست منابع و مآخذ

برای اطمینان شما :

فایل پی دی اف این گزارش تخصصی آموزگار ابتدایی را فقط برای مشاهده و بصورت پی دی اف در زیر قرار داده ایم . ابتدا فایل پی دی اف را مشاهده نمائید و در صورت رضایت می توانید فایل ورد و قایل ویرایش این گزارش تخصصی را بصورت خرید انلاین و به قیمت فقط 2000تومان از لینک خرید آن دریافت نمائید . ابتدا فایل پی دی اف  :


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/DOKMEMO.jpg

در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش این گزارش تخصصی آموزگار ابتدایی را از لینک خرید زیر و بصورت انلاین و با قیمت 2000 تومان (دو هزار تومان)بعد از پرداخت دریافت نمائید .

 

راهنمای خرید :   برای خرید انلاین ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید .   تا وارد صفحه خرید آنلاین شوید .درصفحه خرید آنلاین نام و نام خانوادگی ، شماره موبایل و ایمیل خود را وارد کنید .و بر روی خرید کلیک نمائید. تا وارد صفحه در گاه بانک شوید .بعد از وارد کردن مشخصات کارت ، وارد صفحه دانلود فایل می شوید که بصورت مستقیم می توانید آن را دانلود کنید ، همچنین علاوه بر دانلود مستقیم ، لینک دانلود به ایمیل شما نیز فرستاده می شود -   لینک خرید :

 

http://up.asemankafinet.ir/view/1543587/submit.gif

 

( توجه)

سایر گزارش های تخصصی آموزگاران ابتدایی به ترتیب پایه را از لینک های زیر مشاهده کنید (بر روی هر یک از لینک ها کلیک کنید ) :

لیست گزارش های تخصصی آموزگار اول ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی آموزگار دوم ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی آموزگار سوم ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی آموزگار چهارم ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی آموزگار پنجم  ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی آموزگار ششم  ابتدایی

 

لیست گزارش های تخصصی معلم چندپایه

 

( همچنین )

 لیست کامل ودسته بندی شده گزارش های تخصصی برای همه دبیران وآموزگاران ومدیران و معاونان مدرسه و هنرآموزان را از لینک زیر مشاهده کنید و به سایر همکاران اطلاع دهید-باتشکر :

( روی عکس زیر کلیک کنید)


http://up.asemankafinet.ir/view/2267051/dastebandigozaresh.jpg

۰

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

 تحقیق رایگان

انشا در مورد نامه ایی به یک شهید بنویسی

 

این مطلب شامل پنج انشا است :

انشاء یک

انشا در مورد نامه ایی به یک شهید بنویسید و بفرستید

نام فرستنده:                                            نام گیرنده: شهید گمنام

 

آدرس فرستنده:                                         آدرس گیرنده: بهشت

 

به نام خداوند که جهاد را راهی برای نزدیک تر شدن به خود قرار داد.

به نام پروردگاری که غرور و غیرت را در رگ های شهیدان همچون خون جاری ساخت تا ایستادگی کنند و با گرفتن حق خود و نابودی ظالم شهید شوند. اما زیر بار ذلت و حقارت نروند. سلام به شما دلاور مردی که همچون من و خیلی از آدم های دیگر پر از آرزو بودید اما قید همه چیز و همه ی زندگیتان را زدید و به جنگ رفتید تا من و دوستانم و هم سن و سال های دیگرم در سرتاسر ایران اینگونه با خیالی آسوده و فکری باز در امنیت و آرامش به آرزوهایمان برسیم. شما کاخ آرزوهایتان را خراب کردید و برای ما کاخ ساختید. شما از جان خود گذشتید تا ما جان بگیریم و زندگی کنیم. شما باید پشت همین صندلی و میزی می نشستید و درس می خواندید اما رفتید و به ما درس دادید. شما به ما درس ایثار و از خود گذشتگی را دیکته گفتید. شما به ما عشق به میهن و نوع دوستی را سر مشق گفتید و شما به ما آموختید که در سخت ترین شرایط و با کمترین امکانات هم می توان گفت نقطه، سرخط. من نیز اینگونه جبران می کنم. نگاهم را همچون دلان شما پاک می سازم. خشمم را در صدایم می بندم، در وجودم کنترل می کنم و در مقابل ظالم همچون مشتی مکحم بر دهانش می کوبم. ایران من سرگذشتی دارد به بزرگی وصیت های ارزشمند شما، من این سرگذشت را در وجودم حفظ می کنم. من با تمام وجودم به داشتن چنین ایرانی با چنین مردمانی افتخار می کنم.

رزوهایتان را خراب کردید و برای ما کاخ ساختید، شماشما

 

انشاء دو

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام ای روح پاک و آسمانی ، سلام ای بنده ی برگزیده ی خدا ، ای اسوه ی شهادت

درود بر تو که از متاع گرانبهای وجودت در راه دفاع از وطن گذشتی تا که شاید بعد از تو سرزمینی امن برای مردم کشورت فراهم شود. حال من در قصیده ی پاک شما قدم نهادم و بر سر مزارتان ایستادم. شاید پدری باشی که دختر یا پسری داشت و برای دفاع از سرزمین خود ، آنها را از دیدن و وجود خود محروم کردی و دست از تمامی آرزوهایت کشیدی یا جوانی باشی که مادرت آرزوی دیدن تو را در جامه ی دامادی داشت یا نوجوانی که خیلی پیش تر از موعد مرد شده است ....

نه احساس شرم می کنم ، من روسیه ، اکنون که بیش از پیش رشادت و بزرگیتان را درک می کنم . با تمام وجود نسبت به شما احساس دین می نمایم.

بارها به خاطر موانع کوچک به راحتی قافیه را باخته ام و در مبارزه با مشکلات پا پس کشیده ام . اما شما در راه رسیدن به هدفی بزرگ و خطیر تا پای جان ایستاده اید. من هم می خواهم بجنگم با همان دشمن دیروز که امروز سلاحش عوض شده است . نبرد من با سلاح سرد دشمن است آنان که اینک مغز دختر مرا با افکار مسموم نشانه گرفته اند.

می خواهم با نگاهی برتر و گامی راسخ قدم در راهی بگذارم که تو نهادی تا حداقل پاسدار خون پاکتان باشم.

 


انشاء سه

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ) بقره/ 154

 

و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید بلکه زنده‌اند ولی شما در نمی یابید.

 

عجب از ما واماندگان زمینگیر که به جستجوی شهدا به قبر آنها می آییم و این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ «شهید آوینی»

وقتی اشک می آید یعنی تو مرا خوانده‌ای!

وقتی پاهایم آرام آرام پله های مزار شهدای گمنام را بالا می روند یعنی تو مرا دعوت کرده‌ای.

مگر نه اینکه تو هم نام داری و هم نشان! پس نشانه هایت کجا رفته؟

مگر نه اینکه تو گمنام نیستی پس نامت کو؟

این بالا که نشستم دیدم که چقدر گمنامی! چقدر زود از خاطرمان رفتی و به خاطره ها پیوستید ، خاطره هایی که از مرور کردنشان عاجزم .

تو همان شاهد شهری و شهر بی تو چقدر کمرنگ است. چرا مرا خوانده‌ای؟

چرا قلم را به راه انداختی؟ قلمی که مدتهاست از تو نامه های ننوشته دارد و در سکوت مانده.

من که تو را نمی شناسم، فقط اسمت را شنیده‌ام شهید گمنام!

مرا خوانده‌ای تا دوباره از غربت غریب بی دردی بنویسم. خودت که علاجش را بهتر می دانی. درد بی درمان علاجش آتش است. در این دنیا که همه سرشان به شلوغی خودشان گرم است و بی خبر از گذشته در پی آینده موهوم از یاد تو و امثال تو کنده‌اند. فقط در شهر می شود مردمی دید که نقاب نفاق بر چهره گذاشته‌اند و در پیش رو ثنا و در پشت سر غیب می کنند.

 آری همانهایی که تو را مرده می پندارند و دل از تو بریده‌اند. این چه دردی است که به دل ما افتاده!

نه دردمان فقط بی دردی است دردمان دردهای مقطعی است که هر کدام گوشه‌ای از ذهنمان را مشغول کرده و آن درد عمیق را از یاد برده است. آری چه دردی عمیق تر از بی صاحب شدن! چرا پس از گذشت هزاران سال هنوز بی صاحبیم؟

صاحبی که منتظر است. آری منتظر اوست نه ما، او منتظر است که بخوانیمش که شاید فرجی شود و به کمکمان بیاید.

بگو دل با غم ماندن چه سازد که این ماتم دلم را می گیرد، تا کی باید در بند تعلقات دنیا بمانیم؟ از بی رنگ تعلق گرفته ایم  با یکرنگی بیگانه گشته ایم . اما باز هم بیا. بازهم سراغی از غریبه ها بگیر. باز هم سری به کوچه مان بزن که اگر تو بیایی خدا بیشتر تحویلمان می گیرد.

 

انشاء چهار

اگر خدا بهت فرمود که لیاقت شهادت را نداری؛ بگو : مگر آنچه را که تا بحال به من داده ای لیاقتش را داشته ام !

 

کدام نعمت تو را من لیاقت داشته ام که این یکی را داشته باشم؟

مگر تو تا بحال در بذل نعمت هایت به لیاقت من نگاه می کردی؟

در زندگی زخم هایی است که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند.

نخیر آقای هدایت! اینجا را اشتباه کردی رفیق. در زندگی زخم هایی هست که اصلا زخم نیست, درد نیست. زجر لحظه لحظه و مدام است که تمامی ندارد. بار سنگین مسئولیت است که میگذاردت کنار رینگ زمانه و ناکارت میکند.

نه مثل خوره هست و نه در انزوا ! مثل اره برقی به جان جمجمه و روحت می افتد و در مقابل چشم همه آنچنان به زمینت میزند که آرزو کنی کاش در انزوا بود و بدور از این همه چشم.

با شما موافقم که نمیشود این درد ها را به کسی اظهار کرد اما نه به این دلیل که ممکن است آن را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند. برعکس! برای اینکه اینقدر این دردها عادی و تکراری و دم دستی شده که نهایت ابراز هم دردیشان به گفتن آهی خلاصه میشود و یا خیلی که مرام بگذارند یک باد دماغ به همراه تکان دادن سر به نشانه تاسف و همدردی مهمانت میکنند. انتظاری هم نیست . توقعی هم نیست از آدم هایی که هر کدامشان دردی دارند غیر مشترک.

روزگار, روزگار دردهای مشترک فریاد شده نیست آقای هدایت! اگر فروغ را دیدی از قول من به او بگو. زمستان است و سرها در گریبان است. خودمان هستیم و خودمان.

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود، مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود،مراقب رفتارت باش که عادتت می شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود، مراقب شخصیتتباش که سرنوشتت می شود.

 

انشاء پنج

دوست دارم گمنام باشی و گمنام خطابت کنم، مگر نه اینکه گمنامهای شهید نظر کرده های زهرای اطهرند؟!

 

سلام شهید گمنام؛

منم؛ سرخوش، سرخوشی که هزار آینه تاریکی در دلش تلألؤ داشت. سرخوشی که به بوی گناه سرخوش بود! چه روزهایی که غرق در مرداب گناه، بی هیچ روزنه‌ی نیلوفری، بر روی جوانی ام خطی از غلفت کشیدم! و اگر خدای بی کران آمرزنده‌ام لحظه‌ای، فقط لحظه‌ای پرده از همه چیز کنار می زد و آشکار می شد گناهانم، دیگر هیچ کس، هیچ کس حتی شاخه‌ای از علفهای هرز، حتی پست ترین موجودات هم مرا بی تاب نمی آوردند!

و چه بگویم از نعمتهای بی انتهای خدایم در فراق من؟!

او به انتظار نشسته است با چشمی اشک و چشمی خون و مدام صدایم می زند: «سرخوشم ! سرخوش نازنینم  ! بیا، بیا و از می من سرخوش شو، بیا و دُردانه‌ام شو ...»

و من، من غفلت زده‌ی اسیر هامون!

آه نازنین خدایم! با تو چه کردم؟! با خود چه کردم؟!

و آه ای گمنام نامی تر از ستاره‌ی سهیل؛

چه بزرگوار بودند آدمیان خطه‌ی تو! چه جوانمرد! چه یاری دهنده!

روزی به صفحه‌ی دلم از روی بی حوصلگی نوشتم: دلم! فقط کمی هامون زده شدم، همین!

اما دلم فریب نمی خورد، مگر می شود دل خود را هم فریب داد؟!

دلم هنوز به طلوع نیلوفر امید داشت، به خدای کعبه سوگند بوی امید تمام وجودم را تسخیر کرده بود!

امّا هنوز ندای عزازیل از دور دست های ظلمانی‌ام شنیده می شد و آه از این عزازیل که چه بر سرم آورد، و می دانم که فردای قیامت زیر بار هیچ کدام نخواهم رفت!

و خدایم، خدای بی کران آمرزنده‌ام دست دراز کرد و به سرانگشتی از مرداب بیرونم کشید.

مُهر سفری را بر پیشانیم زد که باورش تا دل سفر هم برایم نا ممکن بود!

ویزای دلم به مقصد بی ستون مهر و موم شد.

و من نه درد فرهاد کشیده و نه رخ شیرین دیده، راهی بیستون شدم.

و آمدم چه فرهادها دیدم تیشه به دست که نه رخ شیرین بر سنگ بلکه تمثال شیرین را بر لوح دل می نگاشتند. تیشه به ریشه‌ی خود می زنند و تخم شیرین را در نهادشان می پراکندند و دیر نبود که شیرین ها از فرهادها برویند!

و تو ای فرهاد گمنام؛

کدامین بیستون سهم شیرینت بود که من سجده گاه خویش کردم؟

کربلای شرهانی؟  عطش فکّه؟ علقمه‌ی طلائیه؟ خروش اروند؟ دل سوخته‌ی چزّابه؟ یا غربت زهرای (س) شلمچه؟!

و از زمانی که بیستون فرزندان زهرا (س) را دیدم به دنبال تیشه‌ام، تیشه‌ای که دمار از ریشه‌ی سرخوش برآرد تا طلوع شیرین را از پس دنیای ظلمانیم به نظاره بنشینم.

فقط دعایم کن که دیر نشده باشد و هنوز بهار زندگیم پایدار باشد!

شفاعتم کن که خدای بی کران آمرزنده‌ام در این راه پر تلاطم تنهایم مگذارد.

و شما گمنامان پر آوازه؛ شمایی که به گفته‌ی سیّد علی – که جانم فدای لبخندش باد –ستاره های راهنمایید، خضر راهم شوید و تا وصال آب حیات دستم را رها نکید.

من نیز تشنه‌ی شیرینم ...                             راه بیستون را نشانم دهید ....

 

۰

432-اقدام پژوهی معاون اجرایی: ترغیب والدین مطلقه به پیشرفت تحصیلی فرزندشان

 اقدام پژوهی اقدام پژوهی معاونان اجرایی مدارس لیست سه

432-اقدام پژوهی معاون اجرایی: ترغیب والدین مطلقه به پیشرفت تحصیلی فرزندشان
432-اقدام پژوهی معاون اجرایی: ترغیب والدین مطلقه به پیشرفت تحصیلی فرزندشان

نمونه کامل اقدام پژوهی قابل استفاده برای معاون اجرایی

معرفی :

اقدام پژوهی معاون اجرایی مدرسه با موضوع: چگونه توانستم خانواده دانش آموز طلاق را ترغیب به پی گیری تحصیلی فرزندشان کنم و بر ارتقا پیشرفت تحصیلی وی تاثیر بگذارم؟- قابل استفاده برای همه دوره های ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان - متوسطه اول - فایل بصورت ورد و قابل ویرایش در متن - تعداد صفحات چهل و یک صفحه - قیمت فقط دو هزار تومان

ابتدا فهرست مطالب، چکیده و فایل کامل پی دی اف (فقط برای مشاهده) را  در زیر ببینید:

چکیده :

بدون شک دانش آموزی که در یک خانواده از هم گسیخته به سر می برد و اختلاف و مشاجرات والدین امنیت خاطر و سلامت عاطفی او را به هم می زند ، افت تحصیلی و کاهش علاقه به درس و مطالعه خواهد داشت .تجربه  نشان داده است که معلمان در آگاه کردن والدین وکنترل رفتار آنان ، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند‌ و معلّم حافظ اسرار دانش آموز است . درگیری های خانوادگی و مشاجره های پدر و مادر در حضور فرزندان، تأثیرات روحی شدیدی بر کودکان و نوجوانان ناظر بر صحنه می گذارند و در رفتارهای پرخاشگرانه کودکان و نوجوانان اثر مزمن بر جای خواهد گذاشت. به طور کلی کودکان و نوجوانان مرگ پدر و مادر خود را راحت تر از طلاق آنان پذیرا هستند، در فوت پدر و مادر پیوندهای عاطفی، شخصیتی و احساسی و رشته های ارتباط روانی گسسته نمی شود یا کمتر سست می شود و افسردگی و ملال، کوتاه مدت و زودگذر است. در حالی که آثار طویل المدت طلاق در پسران و دختران بیشتر است و مشکلات ناسازگاری در تشکیل خانواده را به وجود می آورد.

اینجانب چند سالی است که در مدرسه ی ابتدایی مشغول به خدمت هستم  . متأسفانه در این مدّت  با شاگردان مشکل دار بسیاری  مواجه بودم و هر سال با تجربه بیش از قبل سعی در رفع یا کاهش آن نموده ام . امسال هم مثل هر سال از بین دانش آموزم که .... نفر بودند دانش آموزی مشکل دار به نام مهدی (اسم مستعار) وجود داشت. مهدی دانش آموزی بی نظم و پرخاشگری بود که با انجام حرکات ناشی باعث اذیّت و آزار دیگران و زور گویی به آنها شده بود  . او به درس و مدرسه علاقه ای نداشت و از انجام تکالیفش به بهانه های مختلف سر باز می زد.و دجار افت تحصیلی شده بود  من پس از مشاهده و مصاحبه با دیگران متوجّه از هم گسیختگی خانواده و محیط زندگی او شدم و با صحبت با مادر او و دیگران در پی رفع ناامنی و ترس و اختلالات رفتاری و اخلاقی او بر آمدم . پس از مطالعه و بررسی  و همفکری باهمکاران و دیگران و درپیش گرفتن روش های مناسب موفّق به کاهش اختلالات رفتاری و اخلاقی او شدم . 

فهرست مطالب

چکیده :

مقدمه :

بیان  مسأله :

توصیف وضع موجود :

شناسایی علّت :

گردآوری اطلاعات ( شواهد 1 )

گرد آوری راه حل ها :

انتخاب راه حل :

چگونگی کاربرد راه حل : شواهد 2

گرد آوری شواهد دو

طلاق و مسائل تاثیر گذار بر روی فرزندان

پیشنهادات

تاثیر مشکلات خانوادگی بر روی دانش آموزان

مشکلات خانوادگی

خانواده و نقش آن بر افت تحصیلی دانش آموزان

ارائه راهکارهایی برای سرپرستان کودک برای کنار آمدن کودک با تغییرات حاصل از جدایی پدر و مادر :

توصیه به والدین

چگونه نقش مثبت داشته باشیم؟

فرزندان خود را محترم بشمارید

گریز از خانواده

بیماری‌های خانه و تاثیر بر درس

پند و نصیحت حد و اندازه دارد

والدین بخوانند

فهرست منابع:

 

برای اطمینان شما

عزیزان فایل پی دی اف این اقدام پژوهی معاون اجرایی  فقط برای مشاهده در زیر آمده است . ابتدا فایل را مشاهده نمائید و در صورت رضایت فایل ورد این اقدام پژوهی معاون اجریی را با قیمت مناسب دو هزار تومان از لینک خرید در یافت نمائید . ابتدا فایل پی دی اف :


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/DOKMEMO.jpg

در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این اقدام پژوهی معاون اجرایی را با قیمت مناسب دو هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید .

راهنمای خرید :   برای خرید انلاین ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید .   تا وارد صفحه خرید آنلاین شوید .درصفحه خرید آنلاین نام و نام خانوادگی ، شماره موبایل و ایمیل خود را وارد کنید .و بر روی خرید کلیک نمائید.در صفحه بعد از آن بر روی پرداخت از طریق کلیه کارت های عضو شتاب کلیک نمائید تا وارد صفحه در گاه بانک شوید .بعد از وارد کردن مشخصات کارت ، وارد صفحه دانلود فایل می شوید که بصورت مستقیم می توانید آن را دانلود کنید ، همچنین علاوه بر دانلود مستقیم ، لینک دانلود به ایمیل شما نیز فرستاده می شود -   لینک خرید :

http://up.asemankafinet.ir/view/1543587/submit.gif

 

( توجه)

برای مشاهده سایر اقدام پژوهی های مشترک و قابل استفاده برای آموزگاران ابتدایی و مدیر و معاون مدرسه بر روی لینک های زیر کلیک نمائید.


لیست اقدام پژوهی های مشترک

 

( همچنین می توانید)

 لیست کامل ودسته بندی شده بیش از 370 اقدام پژوهی برای همه دبیران وآموزگاران ومدیران و معاونان مدرسه وهنرآموزان را از لینک زیرمشاهده کنید وبه سایر همکاران اطلاع دهید-باتشکر:  (بر روی لینک زیر کلیک کنید )


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/Untitled-3.jpg

۰

433-اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی با موضوع: ‌چگونه توانستم صبر و بردباری را در دانش آموزان تقویت ن

 اقدام پژوهی اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی لیست سه

433-اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی با موضوع: ‌چگونه توانستم صبر و بردباری را در دانش آموزان تقویت ن
433-اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی با موضوع: ‌چگونه توانستم صبر و بردباری را در دانش آموزان  تقویت ن

نمونه کامل اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی

معرفی :

اقدام پژوهی با موضوع: چگونه توانستم صبر و بردباری را در دانش آموزان  تقویت نمایم ؟ - بصورت ورد و قابل ویرایش - تعداد صفحات سی و یک صفحه ، قیمت 2000 تومان (دو هزار تومان) 

فهرست مطالب، چکیده و فایل کامل پی دی اف (فقط برای مشاهده) را در زیر آمده است :

چکیده

صبر و حوصله در انجام کارها لازمه موفقیت است. دانش آموزان در این دوران برای انجام هرکاری عجول و شتابزده عمل می کنند. آنها می خواهند کارها را هرچه سریع تر به پایان برسانند و همین طور می خواهند نظرات و عقاید خود را نسبت به نظرات همکلاسی ها و دوستانشان بدون هیچگونه فکر و اندیشه ای به آنان برسانند که نتیجه آن عدم موفقیت و دعوا بین دانش آموزان خواهد بود.

آنها باید بیاموزند که اگر هر کاری را با صبر و حوصله در مدت زمان کافی انجام دهند، درصد موفقیت آنها بالاتر است و ضمنا نتیجه کار نیز کیفیت بالاتری خواهد داشت. این عمل همچنین موجب جلوگیری از دعوا بین دانش آموزان، پرخاشگری و نزاع است و همچنین موجب جلوگیری از انجام چندباره کار خواهد بود.

آموزش صبر یعنی شناخت آموزه‌های دین در رابطه با صبر، تبدیل این شناخت‌ها به باورهای قلبی و به کاربستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی. در نتیجه، افراد در فرایند تعلیم و آموزش صبر، به گونه‌ای تربیت می‌شوند که در گرایش‌های‌شان نسبت به زندگی، اعمال و تصمیم‌های‌شان و در برخورد با تمام امور، همواره حاکمیت ارزش‌های الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی، دانش‌آموزان به گونه‌ای تربیت می‌شوند که دانش را صرفا برای ارضای کنجکاوی‌های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی‌کنند، بلکه منطقی و متقی بار می‌آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و دیگران را وجهه‌ی همت خویش قرار می‌دهند. در این نوع از تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه‌ی ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد.

اهمیت معلم در اسلام، بیانگر نقش و کاربرد او در جامعه است. اگر نقش معلم حیاتی نبود اسلام تا این حد به او بها نمی‌داد.

فهرست مطالب

چکیده

مقدمه

بیان مساله

توصیف وضعیت موجود

گرد آوری شواهد1

راه‌حل‌های پیشنهادی

انتخاب راه جدید به طور موقت:

اجرای طرح جدید و نظارت بر آن:

1-الگو قرار دادن رفتار های خودم و دانش آموزان خوب آموزشگاه:

2-    استفاده از آموزه های دینی و مراجعه به آیات ، احادیث و روایات :

4-    تهیه کتابخانه کلاسی:

5-    برگزاری جلسات مکرر با والدین دانش آموزان :

6-    تعیین یک سری قوانین تربیتی در کلاس های درس:

7- تشویق از دانش آموزانی که همکاری خوبی در اجرای پروژه داشتند:

راهکارهای اجرایی ایجاد صبر و حوصله

الگوی صبر دانش آموزنتان باشید

صبر را تمرین کنید

اجازه دهید دانش آموز صبر را تجربه کند

از طریق بازی وارد عمل شوید

مهارت های انتظار را آموزش دهید

راه های بیان احساس را به او یاد دهید

مفهوم زمان را توضیح دهید

گرد آوری اطلاعات (شواهد 2) :

ارزشیابی تاثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن :

نتیجه گیری:

نقش معلم در آموزش صبر

۱. نقش معلم در شناسایی معارف دین

۲. نقش معلم در ایمان‌آفرینی

منابع :

برای اطمینان شما عزیزان

فایل پی دی اف این اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی بصورت ورد در زیر فقط برای مشاهده آمده است . ابتدا فایل پی دی اف و دارای آرم را مشاهده نمائید و در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش در متن و بدون هیچ آرمی ، را از لینک خرید و به قیمت فقط دو هزار تومان دریافت نمائید . ابتدا فایل پی دی اف را مشاهده نمائید :


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/DOKMEMO.jpg

در صورت مشاهده فایل پی دی اف و رضایت ، فایل ورد و قابل ویرایش و بدون آرم این اقدام پژوهی  را از لینک خرید زیر و به قیمت فقط دو هزار تومان دریافت نمائید.

راهنمای خرید :   برای خرید انلاین ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید .   تا وارد صفحه خرید آنلاین شوید .درصفحه خرید آنلاین نام و نام خانوادگی ، شماره موبایل و ایمیل خود را وارد کنید .و بر روی خرید کلیک نمائید.در صفحه بعد از آن بر روی پرداخت از طریق کلیه کارت های عضو شتاب کلیک نمائید تا وارد صفحه در گاه بانک شوید .بعد از وارد کردن مشخصات کارت ، وارد صفحه دانلود فایل می شوید که بصورت مستقیم می توانید آن را دانلود کنید ، همچنین علاوه بر دانلود مستقیم ، لینک دانلود به ایمیل شما نیز فرستاده می شود -   لینک خرید :

http://up.asemankafinet.ir/view/1543587/submit.gif

 

 

( توجه)

بر روی لینک زیر کلیک کنید تا بتوانید سایر اقدام پژوهی مربوط به پایه اول ابتدایی را نیز ببینید و از آن استفاده کنید - بر روی لینک زیر کلیک کنید :

 

لیست اقدام پژوهی آموزگار اول ابتدایی

 

( همچنین)

می توانید لیست کامل ودسته بندی شده بیش از370  اقدام پژوهی برای همه دبیران وآموزگاران ومدیران ومعاونان مدرسه وهنرآموزان را از لینک زیرمشاهده کنیدوبه سایرهمکاران اطلاع دهید-باتشکر:  (بر روی لینک زیر کلیک کنید )


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/Untitled-3.jpg

۰

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

 تحقیق رایگان

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)
انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان  اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی

 

انشا در مورد چهار فصل
بهار   تابستان  پاییز   زمستان

 

این مطلب شامل سه انشا است :

انشاء یک

مقدمه: یک سال چهار فصل و دوازده ماه و سیصد و شصت و پنج روز دارد. چهار فصلی که هر روزش یک رنگ و هر ماهش یک اسم و هر لحظه اش یک خاطره ی ثبت شده در ذهن و یاد هر کدام از ما دارد.

تنه انشاء: اولین فصل سال که با نوروز شروع می شود و نوید شروعی دوباره را می دهد، بهار است بهاری که با شگوفه هایش به جهان عطری بکر را نثار می کند و خوشه های میوه اش مزه ی دنیا را شیرین می کند، بهار را بهشت زمین تلقی می کنند، همان بهشتی که نهرها روان است و گل ها خندان، این ها مگر شبیه بهشت نیست! فصل دوم، تابستان است و خورشید کمی بیشتر خودنمایی می کند، با صدای بلند می خندد و چهره ی طلایی اش را بیشتر از پشت ابرها به نمایش می گذارد. هوا گرم می شود و میوه های تابستانی خنکا را در وجود انسان تزریق می کند بعد پاییز می شود و برگ ها از یکنواختی رنگ سبز در می آیند و از شرم و خجالت رخت های رنگی مانند قرمز و زرد و نارنجی را بر تن می کنند. رعد و برق صدایش غرش کنان فلک را می لرزاند و زمستان با سرد شدن هوا و فروآمدن الماس های درخشان از ابرهای سیاه جلوه ایی دیگر از زیبایی خداوندی است. درختان عریان که سوز زمستانی را به صورت های سرخ شده می زنند و در نهایت چرخ فلک باز می چرخد و زمستان خدا جای خود را به بهار می دهد و برای بهاری نو و زیبا خود را آماده می کند. درختان عریان پیله ها را می شکنند و برگ های سبز زمردی از رخت خود بیرون آمده و به بهار سلام می گویند.

نتیجه گیری: در جهانی که این همه زیبایی دارد که هر روزش چیز جدید و زیبای برای رونمایی دارد مگر می شود شکر نگفت و شاد نبود

 


انشاء دو

سلام!من یک برگ هستم.اسم من "فندوقی" است.

الان فصل بهار است و هوا خیلی خوب است.من با دوستانم روی درخت تاب می خوریم و از این کار لذت می بریم.ما آن قدر با هم بازی کردیم که فصل بهار تمام شد و تابستان رسید.کم کم هوا داشت گرم می شد.یک روز که از خواب بیدار شدیم دیدیم که شکوفه های قرمز و صورتی روی درخت نیستند."بادومی" گفت :شکوفه ها کجا هستند؟ "کوچولو" گفت :چرا هوا گرم است؟من گفتم:من می دانم ،من می دانم چرا هوا گرم شد و چرا شکوفه ها رفتند."نارنجی" گفت:فندوقی چرا؟

جواب دادم:فکر می کنم تابستان شده.بچه ها به خودتان نگاه کنید،من کمی بزرگ تر و پر رنگ تر شده ام.

"بادومی"گفت:درست است من هم پر رنگ تر شده ام و کمی بزرگ تر.

چند روزی گذشت و ما به هوا عادت کردیم.و دوباره روی شاخه ها تاب بازی کردیم.

روزها گذشت و پاییز از راه رسید.یک روز سرد،"نارنجی" از من پرسید:"فندوقی" چرا هوا سرد است؟ من جواب دادم :حتما پاییز شده و هوا سرد شده

چند روز بعد هوا خیلی سرد شد . "بادومی" گفت:وای بچه ها به خودتان نگاه کنید همه زرد و نارنجی و قرمز رنگ شده ایم.

"کوچولو" گفت:وای چرا من زرد شده ام؟و بعد از درخت افتاد.

"قرمزی" گفت:وای بچه ها "کوچولو" افتاد. "نارنجی" گفت: همه ی ما باید از هم خداحافظی کنیم.چون خیلی زود از هم جدا می شویم درست مثل کوچولو.بعد هم گریه کرد.

چند روز بعد که باد خیلی تندی می وزید "قرمزی" با ترس گریه کرد و به زمین افتاد.

کم کم همه ی برگ ها به زمین افتادند و فقط من ماندم و "نارنجی" و "بهاری".

"نارنجی"گفت:ماهم باید از هم خداحافظی کنیم."نارنجی" با من و "بهاری" خداحافظی کرد و به زمین افتاد.

روز بعدش من و "بهاری" از هم جدا نمی شدیم که یک دفعه ما هم افتادیم.

زمستان از راه رسید و برف های زیادی بارید.بعد از زمستان دوباره بهار آمد.برف ها آب شدند و شکوفه ها دوباره درآمدند.ما دوباره پیش هم آمدیم. همه خوشحال بودیم و روی شاخه ها تاب می خوردیم."بادومی " شکوفه ها را به ما نشان داد و ما به آنها نگاه کردیم.

 

انشاء سه

خب من می توانم به یقین بگویم که حتما همه ی مردم دنیا می دانند که مدرسه چیست؟ و همه ی جهانیان هم می دانند یک مدرسه چند معلم دارد؟

مدرسه من چهار معلم دارد. ما زنگ اول با آقای پاییز داریم او باخوشحالی وارد کلاس می شود. والبته همان مقدار خوشحالی باعث می شود رنگ بچه ها زرد شود و شادابی خود را از دست بدهند. چون او خیلی سخت گیر است. ما همیشه با او سه ساعت داریم او مو هایی جو گندمی داردوسیبیل هایی زرد رنگ. او علا قه ی شدیدی به زردکردن بچه ها دارد تا آخر کلاس رنگ بچه ها را تبدیل به زرده ی تخم مرغ می کند.

زنگ بعدی با آقای زمستان داریم. او جوری وارد کلاس می شود که بچه ها بادیدن او از رنگ زرد تبدیل به رنگ سفید می شوند و تا لحظاتی بعد مانند مرده ها می شوند. با ورود اوبه کلاس هر چه غم و ناراحتی و غصه است وارد کلاس می شوند. او زود عصبانی می شود وعلاقه ی شدید به سرماوسردی داردبا ورودش به کلاس بچه ها انگار یخ میزنند. بعضی وقتها بانگ ونفیرش پوست بر تن انسان می خراشد.اوسه زنگ دراین کلاس جولان میدهد وبچه ها را زهره ترک می کند.

زنگ بعدی با خانم بهار داریم. او مهربان است و با آرایشی غلیظ وارد کلاس می شود. ما با او هم سه زنگ داریم او با کفش هایی که فقط 1/5متر پاشنه داردوصدای تق تق پاشنه هایش سر همه ی را سوراخ می کند.وارد کلاس می شود بچه ها با دیدن او از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند.، راستی با دیدن او رنگ بچه ها از زرد ی و سفیدی تبدیل به سبز روشن می شود اووقتی درون کلاس هست درس نمی دهد. بلکه یکپارچه آینه ای جلوی صورت نسبتا زیبایش میگیرد وابرو های تتو شده اش را مداد می کشد.لب هایش را رژ می کشدو بقیه ی جاهای صورتش را هم رنگی می کند. بچه ها زنگ او انرژی های منفی اقای پاییز و زمستان را از بین می بردوخودرابرای زنگ بعد آماده می کنند.

زنگ بعد خانم تابستان با لباس یک دست سبز کیف چرمی یشمی وعینک افتابی وارد کلاس می شود. او دوست داشتنی ترین معلم برای بچه هاست. او با خوشحالی وخوش رویی به بچه ها درس می دهد و اخر کلاس برای آنها لطیفه تعریف می کند. وبا بچه ها لی لی بازی می کند و وقتی که سه زنگ او تمام می شود همه ی بچه ها از رفتنش ناراحت می شوند. راستی یادم رفت بگویم با ورود او به کلاس رنگ بچه ها سبز سبز میشودو شادابی از سرو صورتشان پیداست

بهر حال من این مدرسه را با تمام معلمان خوش رو واخمویش دوست دارم ودلم میخواهد یک سال در کنار انها به علمم افزوده شود چرا که بهترین اموزنده کسی است که خودش را با شرایط مختلف بسنجد امیدوارم مدرسه ی شما هم مانند مدرسه ی من تغییراتی داشته باشد.